تقديس و تنزيه عبادت است


عبادت در قاموس معارف اسلام مفهوم وسيعي دارد، هر نوع طاعتي كه از طاعت خدا سرچشمه نگيرد. خواه اطاعت نفس اماره و يا اطاعت انسانهاي ديگر، شرك محسوب مي شود. البته اينگونه شركها مراتب ضعيف شرك است و مستلزم خروج از حوزه اسلام نيست، ولي اعمالي كه به «قصد انشاء عبادت» و اظهار عبوديت انجام مي گيرد، يعني اعمالي كه هيچ مفهوم و معني ندارد جز تقديس و تنزيه كامل طرف و اظهار عبوديت نسبت به او، از قبيل ركوع و سجود و قرباني و غيره، به هيچ وجه براي غير خدا جايز نيست، نه براي پيغمبر و امام و نه براي



[ صفحه 50]



فرشته و يا چيز ديگر، اين اعمال اگر براي غير ذات احديت صورت گيرد شرك است، اعم از اينكه با عقيده توحيدي، يعني توحيد در ذات و در صفات و در خالقيت توأم باشد يا نباشد.

اين مطلب نيازمند به توضيح است: هر توجه يا خضوع نسبت به چيزي عبادت نيست، خضوع نسبت به چيزي اگر جنبه تقديس پيدا كند عبادت است. توضيح اينكه اگر اظهار خضوع انسان صرفاً به قصد و عنوان «خود كم بيني» و «خود كم نشان دادن» باشد، تواضع و فروتني است. و اما اگر اظهار خضوع به قصد و عنوان محترم شمردن ديگري باشد آن تعظيم و تكريم است. هيچ يك از تواضع و تعظيم عبادت نيست. فرق تواضع و تعظيم در اين است كه مفهوم و معني تواضع اعلام كوچكي خود است و مفهوم و معني تعظيم، اعلام عظمت و احترام ديگري است.

و اما اگر خضوع انسان در برابر چيزي به عنوان تقديس و تنزيه اعلام مبرا بودن آن چيز از نقص باشد اين عبادت است و براي خدا جايز نيست، چون تنها موجودي كه مبرا از نقص است و شايسته تقديس است ذات احديت است.

تسبيح و تقديس دو گونه است: لفظي و عملي. تسبيح لفظي به اين است كه انسان با يك جمله لفظي معبود خود را تقديس كند، مثلا كلمه ي «سبحان الله» و همچنين كلمه ي «الحمدلله» كه جميع حمدها را به خدا اختصاص مي دهد و او را فاعل حقيقي همه نعمت ها و منشأ همه خيرات و بركات و كلمات اعلام مي كند و همچنين كلمه «الله اكبر» كه خدا را برتر از هر چيز كه در تصور آيد و بلكه برتر از توصيف اعلام مي كند، تسبيح و تقديس لفظي است. اينگونه كلمات جز درباره ذات اقدس احديت جايز نيست، خواه ملك مقرب و يا نبي مرسل باشد. نظير اين جمله هاست جمله ي «لا حول و لا قوة الا بالله».

و اما تقديس عملي اين است كه انسان عملي انشاء كند كه مفهوم آن عمل، قدوسيت آن موجودي است كه آن عمل براي او صورت مي گيرد، از قبيل ركوع و سجود و قرباني. البته عمل مانند لفظ صراحت ندارد ممكن است همين اعمال به قصد تعظيم صورت گيرد و در اين صورت عبادت نيست و خود عمل هم مقدس



[ صفحه 51]



شمرده نمي شود، يعني يك عمل عادي است ولي اعمالي كه در مقابل بت و يا آتش و غيره صورت مي گيرد. جنبه تقدس پيدا مي كند، زيرا به قصد تقديس آنها صورت مي گيرد. آنچه فطري بشر است «تقديس» است، انسان بالفطره مي خواهد در برابر يك موجود منزه از نقص و آراسته به كمال بايستد و او را تقديس و تنزيه نمايد تقديس چون از يك حس فطري سرچشمه مي گيرد و غريزه ستايش كمال مطلق است كه انسان را وادار به اين عمل مي نمايد، خواه و ناخواه، با نوعي اعتقاد به استقلال شي ء مورد تقديس بطور مستشعر و يا غير مستشعر توأم است، ولو به صورت خطاي در تطبيق. به عبارت ديگر، عبادت و تقديس چون از يك حس غريزي سرچشمه مي گيرد، لزومي ندارد كه انسان در مرحله شعور ظاهر واقعاً معتقد به شايستگي و مبرا بودن از نقص و استقلال ذاتي يا فعلي آن معبود باشد.

آري اين است معني تقديس، و اين است فرق تقديس و تواضع و همچنين فرق تقديس و تعظيم ساده و همچنين فرق تقديس و توجه و قبله قرار دادن. آنچه زردشتيان در مورد آتش انجام مي دهند تقديس است، نه تواضع و نه تعظيم ساده و نه قبله قرار دادن. تقديس و تنزيه بودن يك عمل، كافي است براي اين كه عبادت شمرده شود، خواه توأم با اعتقاد صريح به مقام ربوبيت مطلقه و يا رب النوعي باشد و يا نباشد. [1] .


پاورقي

[1] خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 250.


بازگشت