ابعاد عبادت


از نظر اسلام هر كار خير و مفيدي اگر با انگيزه پاك خدايي توأم باشد عبادت است، لهذا درس خواندن، كار و كسب كردن، فعاليت اجتماعي كردن اگر لله و في الله باشد عبادت است. [1] .

فقهاء اين را مطرح كرده اند كه هر عملي، اگر انسان آن عمل را به داعي- يعني به انگيزه- رضاي خدا انجام بدهد مي شود عبادت؛ البته عملي كه پيكره اش هم صلاحيت داشته باشد. يعني هر عملي كه في حد ذاته، عمل خوبي باشد و مصلحت باشد، اگر انسان آن را براي خدا انجام بدهد و انگيزه اش در آن كار خدا باشد، عبادت است. بنابراين ممكن است خوابيدن انسان هم عبادت بشود. گفته اند اگر كسي زندگي اش را آنچنان تنظيم بكند كه هر كارش در جا و در وقت واقع شود، خودش را هم آن چنان تربيت بكند كه واقعا اعمالش را براي خدا انجام دهد، او شبانه روز در عبادت است: خوابش عبادت است، بيداريش عبادت است، غذا خوردنش عبادت است، راه رفتنش عبادت است، لباس پوشيدنش عبادت است، همه ي كارهايش عبادت است؛ چون فرض اين است كه همه را براي خدا انجام مي دهد. اين مطلب درستي است، و اين كه انسان بايد هميشه در حال عبادت باشد معنايش همين است. يعني يك لحظه هم نبايد باشد كه انسان در حال عبادت نباشد. ولي اشتباه نشود؛ اين يك وقت سبب نشود كه ما خيال بكنيم چون هر كاري



[ صفحه 49]



كه مصلحت باشد اگر براي خدا انجام بدهيم عبادت است، پس من در مطب خودم هستم، فرض اين است كه كارم را براي خدا انجام مي دهم و عبادت مي كنم، پس نيازي به آن عبادت كه روحش ذكر خدا و خلوت با خدا و فراموش كردن غير خدا و انقطاع از غير خدا است، نيست. نه، آن عبادت در جاي خودش به هر حال لازم است. اگر آن نباشد، اين صورت نمي گيرد. و آن يعني كاري كه محض عبادت است و هيچ مصلحتي غير از عبادت ندارد.

ما در اسلام دو جور كار داريم؛ يك كار را اصطلاحاً مي گويند «عبادت محض»، يعني كاري كه مصلحتي غير از عبادت ندارد، مثل نماز. يك كارهاي ديگر داريم كه مصلحتهاي زندگي است و ما مي توانيم آنها را به صورت عبادت درآوريم و بايد هم درآوريم. پس هر كار، وقتي كه در راه رضاي خدا و براي خدا باشد عبادت است، ولي اشتباه نشود كه اين بي نيازكننده ي ماست از آن عبادتي كه اصلاً كارش فقط اين است كه انسان توجه به خدا دارد و استغفار مي كند. نه، اين، انسان را از آن بي نياز نمي كند. پيغمبر هم هيچ وقت خودش را از آن بي نياز نمي دانست، اميرالمؤمنين هم خودش را از آن بي نياز نمي دانست، و هيچ انساني از آن بي نياز نمي شود. [2] .


پاورقي

[1] سيري در نهج البلاغه، ص 81.

[2] تعليم و تربيت، 347.


بازگشت