ويژگي سيزدهم: با اخلاص، توأم است


مي فرمايد: اخلاص كه بنيان و عماد ستون دين است، عبارت است از اين كه حيات و ممات آدمي براي خداي تعالي باشد: «قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين.»؛ بگو نمازم و عبادتم و زندگاني و مردنم خالصاً براي خداوندي است كه پروردگار عالميان است. [1] .

مي پرسم: اهميت آن تا كجاست؟

- تا آن جا كه سستي آن، تباهي سراي دين و خدشه دار شدن آن، بطلان طاعات و عبادات را، موجب مي شود.

حكايت

زاهدي، مهمان پادشاهي بود. به طعام بنشستند. كمتر از آن خورد كه ارادت او بود و چون به نماز برخاستند، بيش از آن كرد كه عادت او؛ تا ظن صلاحيت در حق او، زيادت كنند.



ترسم نرسي به كعبه، اي اعرابي!

كين ره، كه تو مي روي، به تركستان است





[ صفحه 116]



چون به مقام خويش آمد، سفره خواست تا تناولي كند. پسري صاحب فراست داشت، گفت: اي پدر! باري به مجلس سلطان، در طعام نخوردي؟ گفت: در نظر ايشان چيزي نخوردم كه به كار آيد. گفت: نماز را هم قضا كن كه چيزي نكردي كه به كار آيد.



اي هنرها، گرفته بر كف دست

عيبها، برگرفته، زير بغل



تا چه خواهي خريدن، اي مغرور!

روز درماندگي، به سيم دغل [2] .



مي پرسم: عامل سستي آن چيست؟

مي فرمايد: ريا كه به واقع، شرك است و همزاد نفاق و دورويي و عبارت است از تظاهر فرد به تعبد، نيكوكاري و پاكدامني به منظور جلب مردم به خود. در روايت مي خوانيم در روز قيامت، فرياد زننده اي- به طوري كه اهل محشر بشنوند- فرياد مي زند و مي گويد: كجا هستند كساني كه مردم را پرستش مي كردند؟! بپا خيزند و پاداش خود را از آناني كه اعمال شان را براي آنان انجام مي دادند، بگيرند؛ البته من عملي را كه چيزي از دنيا و اهل دنيا در او منظور بوده، نمي پذيرم. [3] .

- اخلاص در منظر نمازگزاران برتر چگونه است؟

- آنان حتي از اين كه لذت روحي و معنوي ناشي از عبادت، سبب نمازخواندن شان باشد، به خداي تعالي پناه مي برند؛ چه معتقدند ذره اي از عبادتشان نيز نبايد براي غير خدا باشد؛ حتي اگر مقصود از غير خدا لذت روحي و معنوي باشد.

- مصلي چگونه مي تواند به نهايت اخلاص، دست يابد؟



[ صفحه 117]



- بنا بر روايت، نمازگزار به نهايت اخلاص نمي رسد، مگر اين كه دوست نداشته باشد، به واسطه ي كاري كه براي خدا انجام مي دهد، مورد ستايش قرار گيرد. [4] .

- حكم عبارتي كه درصد اندكي از آن، به اخلاص، آراسته نيست، چيست؟

- باطل و بيهوده است؛ چنانكه حضرت باري تعالي (جل جلاله) در حديثي قدسي فرمود: «من بهترين شريك هستم. كسي كه كاري انجام دهد و هم مرا در نظر گيرد و هم غير مرا، من آن عمل را نمي پذيرم و همه اش را به شريك خود مي بخشم. من فقط عملي را مي پذيرم كه غير من كسي در نظر نباشد.» [5] .


پاورقي

[1] انعام / 162.

[2] كليات سعدي / 112.

[3] روضة الراعظين / 414.

[4] همان.

[5] محجة البيضاء، ج 6، ص 144.


بازگشت