ويژگي دوازدهم: با آرامش و طمأنينه، به پا داشته مي شود


مي فرمايد: از ديگر ويژگي هاي بهترين نمازها، يكي هم آن است كه مصلي، آن ها را با آرامش و طمأنينه به پا مي دارد؛ چه نماز، ذكر خدا است و دل به ذكر



[ صفحه 113]



خدا، قرار مي يابد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب.» [1] .

مي پرسم: آرامش دروني يا بيروني؟

- هر دو؛ هم آرامش دروني كه نشأت گرفته از محبت است و هم آرامش بيروني كه عبارت از نبود تعجيل جهت به پايان رسانيدن ذكر است.

- اين، از چه نشأت مي گيرد؟

- از آن.

- مقصود از محبت كه سرچشمه ي آرامش درون است، چيست؟

- دوست داشتن حضرت دوست (جل و علا) است كه توكل و رضا از لوازم آنند: «و من الناس من يتخذ من دون الله اندادا يحبونهم كحب الله و الذين آمنوا اشد حبا لله.»: برخي از مردم نادان غير خدا را همانند خدا گيرند و چنان كه خدا را بايست دوست داشت به آن بتان دوستي ورزند، ليكن آن ها اهل ايمانند كمال محبت و دوستي را فقط به خدا مخصوص دارند. [2] .

- توكل چيست؟

- امر خود را، به خداي تعالي وانهادن و حضرتش را، كافي دانستن؛ همان گونه كه قرآن كريم مي فرمايد:

«من يتوكل علي الله فهو حسبه.» [3] .

- لازمه ي آن چيست؟

- آن كه آدمي به خود و توانايي هايش به ديد شروط و اسبابي كه حضرت حق (جل و علا) جهت وقوع چيزها قرار داده، بينديشد و در راه او (جل جلاله)



[ صفحه 114]



از آن ها بهره گيرد.

حديث

رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از جبرئيل پرسيد: توكل به خدا چيست؟

گفت: بداني كه مخلوق، سود و زيان، بخشش و منعي به تو نمي رساند و از غير خدا كاملاً مأيوس شوي. اگر انسان به اين درجه رسيد؛ جز براي خدا كار نمي كند و از غير خدا نمي هراسد و جز به خدا اميدي ندارد و اين حقيقت توكل است. [4] .

- مقصود از رضا چيست؟

- راضي بودن بنده از خدا است كه رضاي الهي را، موجب مي شود: «رضي الله عنهم و رضوا عنه.» [5] .



يكي، درد و، يكي درمان پسندد

يكي، وصل و، يكي هجران پسندد



من از درمان و، درد و، وصل و، هجران

پسندم، آن چه را، جانان پسندد [6] .



- ثمره ي رضا چيست؟

- آرامشي حقيقي، كه ريشه دار و پايدار است.

حكايت

از بزرگي پرسيدند: از رضا، در خود چه اثري يافته اي؟ گفت: از مرتبه ي



[ صفحه 115]



رضا، بويي به من نرسيده است و مع ذلك اگر از ذات من، پلي بر دوزخ سازند و خلايق اولين و آخرين را بر آن پل گذرانند و به بهشت رسانند؛ و مرا تنها در دوزخ كنند، ابداً در دل من، در نيايد كه چرا خط من تنها اين است به خلاف خطوط. [7] .


پاورقي

[1] رعد/ 28.

[2] بقره / 165.

[3] طلاق / 3.

[4] تفسير نور، ص 214.

[5] مائده / 119.

[6] دو بيتي هاي باباطاهر، ص 29.

[7] اوصاف الاشراف / 88.


بازگشت