ويژگي نهم: با تذلل و تضرع، توأم است


مي فرمايد: بهترين نمازها در حالي، برپا داشته مي شوند كه مصلي، در پيشگاه قدس ربوبي، تذلل و تضرع داشته باشد؛ چه خداي تعالي، آدمي را براي عبادت آفريد و تذلل و تضرع وي را، در آن حال پسنديد.



[ صفحه 107]



حديث قدسي

«اي فرزند آدم! در هنگام عبادت من، تضرع داشته باش؛ در غير اين صورت نسبت به تو، چند كار انجام مي دهم: دلت را پر از فقر و نياز، دستت را در سعي و تلاش دنيا، جسمت را رنجور و خسته، و سينه ات را آكنده از غم و اندوه قرار مي دهم و نيز دعايت را مستجاب نمي كنم و دنيايت را همراه سختي و روزي ات را اندك مي گردانم! [1] .

حكايت

«بزرگي، مريدي داشت كه او را از همه عزيزتر مي داشت. ديگران را غيرت آمد. شيخ به فراست بدانست، گفت: ادب و فهم او از همه زيادت است. ما را نظر بر آن است، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود. فرمود تا بيست مرغ آوردند و گفت هر مريدي يكي را بردارد و جايي كه كسي آن ها را نبيند، بكشند و بياورند. همه رفتند و بكشتند و باز آمدند، الا آن مريد كه مرغ، زنده باز آورد. شيخ پرسيد: چرا نكشتي؟ گفت: از آن كه شيخ فرموده بود جايي كه كسي نبيند و من هر جا رفتم، حق تعالي مي ديد. [2] »

مي گويم: پس با اين حساب تضرع، رهاورد خدا ترسي آگاهانه است.

مي فرمايد: آري، چه از يك سو در قرآن كريم مي خوانيم «فقط از بين بندگان خدا، دانايان هستند كه از خدا ترس دارند.» [3] و از ديگر سو در روايت آمده است: «هر كس به واسطه ي ترس از خدا به اندازه ي بال مگسي، اشك از ديده ريزد، خدا در روز واهمه ي بزرگ [روز قيامت] او را ايمن مي گرداند.» [4] .



[ صفحه 108]



حكايت

پس از آن كه علي (ع) از دنيا رفت، مردي به نام «ضرار» كه از ياران آن حضرت بود، با معاويه، رو به رو شد. معاويه خطاب به وي گفت: مي خواهم علي را برايم وصف كني. ضرار گفت: شبي حضرتش را در محراب عبادت ديدم؛ در حالي كه از خوف خدا، چونان مار گزيده اي به خود مي پيچيد و چون غرقه ي درياي اندوه و محن مي گريست و مي فرمود: «آه، آه از آتش دوزخ!» معاويه از شنيدن اين عبارات، محزون شد و گريست. [5] .


پاورقي

[1] يابن آدم / 70- 71.

[2] تذكرة الاولياء، ص 439.

[3] فاطر / 28.

[4] روضة الواعظين، ص 452.

[5] هزار و يك نكته درباره ي نماز / 142.


بازگشت