ويژگي هفتم: با حضور قلب و توجه، توأم است


مي فرمايد: بر پا دارندگان بهترين نمازها در صلاة خويش، حضور قلب دارند و حضور قلب، عبارت است از فارغ ساختن دل از ياد ماسوي الله كه فكر و انديشه ي آدمي را از پرداختن به قول و فعل نماز، باز مي دارد و در اهميت آن همين بس كه خداي تعالي فرمود: «اي فرزند آدم! به هر مقدار قلبت به دنيا روي كرد، دوستي ام را از دلت بيرون مي كنم كه من هيچ گاه محبت خويش را با دوستي دنيا در يك دل، گرد هم نياورم. خالي كن خويش را براي عبادت من و كردارت را از ظاهر فريبي، پاك گردان تا جامه ي محبت خويش را بر جانت بپوشانم. رو به سوي من كن و خود را براي ديدار من، تهي كن تا در نزد فرشتگان خويش از تو ياد كنم.» [1] .



اگر نه روي دل، اندر برابرت دارم

من اين نماز، حساب نماز، نشمارم



مرا غرض ز نماز، آن بود كه پنهاني

حديث درد فراق تو، با تو بگذارم



وگرنه اين چه نمازي بود، كه من، بي تو

نشسته روي به محراب و، دل به بازارم؟



از اين نماز ريايي، چنان خجل شده ام

كه در برابر رويت، نظر نمي آرم [2] .



مي پرسم: اين فراغت چگونه است؟



[ صفحه 102]



- حد اعلاي آن كه تنها در عبارات معصومين (ع) يافتني است، به قدري ژرفناك و عظما است كه در وصف نمي گنجد و تنها جلوه هايي از آن كه در آيات، روايات و حكايات برشمرده شده، به سمع ما رسيده است.

حكايت

در آثار، آورده اند علي (ع) در بعضي از آن حرب هاي وي تيري به وي رسيد؛ چنان كه پيكان اندر استخوان وي بماند. جهد بسيار كردند، جدا نشد. گفتند: «تا گوشت و پوست برندارند و استخوان نشكنند، اين پيكان جدا نشود.» بزرگان و فرزندان وي گفتند: اگر چنين است، صبر بايد كرد تا در نماز شود كه ما، وي را اندر ورد نماز چنان مي بينيم كه گويي وي را از اين جهان خبر نيست. صبر كردند تا از فرايض و سنن، فارغ شد و به نوافل نماز ابتدا كرد. مرد معالج آمد و گوشت برگرفت و استخوان وي شكست و پيكان، بيرون گرفت و علي اندر نماز، به حال خود بود. چون سلام نماز باز داد، گفت: درد من آسانتر است. گفتند: چنين حالي بر تو رفت و تو را خبر نبود. گفت: اندر آن ساعت كه من به مناجات الله باشم، اگر جهان، زير و زبر شود يا تيغ و سنان در من زنند، مرا از لذت مناجات الله از درد تن، خبر نبود. [3] .

سپس مي فرمايد: اين جلوه ها و نيز سطوح و حدود پايين تر آن كه در عبادات نماز انديشان پيشين و معاصر، نمايان است، «حضور قلب» را، براي دينمداران ژرف انديش، معنا مي نمايد.

مي پرسم: آيا حضور قلب در نماز، سهل الوصول است؟



[ صفحه 103]



- براي بيشتر افراد خير؛ چنان كه آورده اند: روزي رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) اراده فرمود شتري را به نمازگزاري- كه دو ركعت نماز را با حضور قلب كامل به جا آورده- اهدا فرمايد؛ اما فردي به جز مولاي متقيان علي (ع) اقامه ي چنين صلاتي را در كارنامه ي عبادات خويش نيافت و بالتبع به دريافت جايزه از دست مبارك پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز نائل آمد.

- پس به همين دليل است كه فرموده اند بعد از اقامه ي نمازي كه آراسته به حليه ي آسماني حضور قلب است، گناهي در كارنامه ي عملكرد مصلي باقي نمي ماند و نيز يك ركعت نماز با توجه، بهتر از هزار ركعت نماز عاري از حضور قلب است؟

- آري، اين فرمايش ها كه بيانگر عظمت و قدر و منزلت والاي اين حالت است، مؤيد آن است كه همت و اهتمام نمازگزار براي حصول حضور قلب، ضروري است.

حكايت



شبلي، آن سر حلقه ي اهل نياز

بد به صف بوحنيفه، در نماز



تا كه از مسجد، برون شد، با شتاب

گفت: «هذا مسجد ام سوق الدواب؟»



بوحنيفه، اين حكايت، چون شنفت

گفت: استر مي خريدم؛ راست گفت!



مي پرسم: كمال حضور قلب، در گرو چيست؟

مي فرمايد: در گرو توام بودن آن با درك معني اعمال و اقوال نماز؛ تعظيم ذات اقدس ربوبي و خوف آگاهانه ناشي از آن، رجاء و بالاخره حيا.

سپس مي فرمايد: «دوامي دل، پنج چيز است؛ هم نشيني اهل صلاح،



[ صفحه 104]



خواندن قرآن، تهي داشتن شكم، نماز شب، زاري كردن در وقت سحر. [4] »



با تو، به خرابات، اگر گويم راز

به زان كه به محراب كنم، بي تو نماز



اي اول و، اي آخر خلقان، همه تو

خواهي تو مرا بسوز و، خواهي بگداز [5] .




پاورقي

[1] يابن آدم / 85.

[2] مولانا جلال الدين محمد بلخي.

[3] كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 1، ص 179- 180.

[4] تذكرة الاولياء، ص 420.

[5] عمر خيام نيشابوري.


بازگشت