ويژگي پنجم: با ولايت و امامت، توأم است


مي فرمايد: نماز انديشان در مقايسه با ديگران معرفت، محبت و باتبع ولايتمداري بيشتري نسبت به پيامبر عظيم الشأن اسلام و اهل بيت معظم ايشان (سلام الله عليهم اجمعين) دارند در حالي كه سايرين نيز در حد ظرفيت وجودي خويش از آن، برخوردار هستند، چرا كه طبق روايات رسيده، نماز و زكات بدون ولايت، نه تنها مصلي را، سودي نمي بخشد، بلكه



[ صفحه 97]



مقبول درگاه ربوبي نيز نمي افتد: «همانا اگر مردي شب ها را به عبادت به پا خيزد و روزها را روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود و امر ولايت ولي خدا را نشناسد تا از او پيروي كند و تمام اعمالش با راهنمايي او باشد، براي او از ثواب خداي (جل و عزه) حقي نيست و او از اهل ايمان نباشد.» [1] .

سپس مي فرمايد: بدان خداي تعالي، امر كرده است رسول خود را كه خليفه گرداند بعد از خود كسي را كه حافظ دين او باشد و اجراي احكام كند؛ يعني حكم هاي خداي تعالي را در ميان خلق، روان گرداند و بايد كه آن شخص نيز چون پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) معصوم باشد از هر گناه و فرموده كه تخصيص كند اين خلافت را به اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) در روز غدير خم و غير آن و هم چنين از اولاد او باشند واحداً بعد واحد، يعني يكي بعد يكي- صلوات الله عليهم اجمعين- و دليل عقلي و نقلي از كتاب؛ يعني از قرآن، و سنت؛ يعني حديث پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) كه دلالت مي كند به آن كه اميرالمومنين علي (ع) خليفه ي رسول و امام است نه غير او، بسيار است.» [2] .

مي گويم: پس با اين وصف، نمازي كه با شناخت و متابعت امام معصوم (ع) نباشد، فاقد ارزش است.

- آري، كاملاً بي فايده است؛ چنان كه مي بينيم بسياري از كساني كه به جنگ جمل، صفين و نهروان، بر روي امام معصوم (ع) تيغ كشيدند و يا در محرم سال 61 ق صحراي كربلا را به خون مطهر سيدالشهدا و اهل بيت ايشان (عليهم السلام) آغشتند، تارك الصلوة نبودند.



[ صفحه 98]



- مگر آنان نماز هم مي خواندند؟

- به زعم باطلشان آري، اما به واقع آن چه را كه آن زيانكاران دنيا و آخرت، صلاة مي ناميدند، با حقيقت و باطن ژرف نماز و قرآن، كاملاً بيگانه بود.

- منظور از باطن قرآن چيست؟

- طبق روايت، هر آن چه را خداي تعالي در قرآن كريم، حلال كرده، ظاهر آن است و باطن آن، حضرات ائمه اطهار (س) هستند [3] ؛ چنان كه آيه ي شريفه «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر»، به وجود مبارك اميرالمؤمنين علي (ع) تأويل شده است، يعني ظاهر نماز، همين ركعات مخصوص است كه هر مسلمان بايد در اوقات معين انجام دهد و باطن و حقيقت و روح و معني نماز، مطابق بياني كه ذكر شد، اميرالمومنين (ع) است. [4] .

حكايت

آورده اند «معاوية بن وهب» گفت: سالي عازم زيارت بيت الله الحرام بوديم. پيري خداپرست و عابد كه اطلاعي از مذهب اهل بيت (عليهم السلام) نداشت و نماز را در راه، تمام مي خواند، به همراه برادرزاده ي خود همراه ما بود. در ميانه ي راه چون پيرمرد، بيمار شد و در بستر مرگ افتاد، به برادرزاده اش گفتم: كاش مذهب اهل بيت را به عمويت عرضه مي داشتي، شايد خدا نجاتش دهد. او نيز به رغم مخالفت همراهان كه مي گفتند پيرمرد را به حال خود واگذاريد، خطاب به وي گفت: عموجان! مردم پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)، از دين خارج شدند جز گروهي اندك، در حالي كه پيروي



[ صفحه 99]



و اطاعت از علي بن ابي طالب (ع) كه پس از رسول الله، صاحب حق و طاعت بود، ضرورت داشت.

پيرمرد با شنيدن اين سخن، نفسي كشيد و در حالي كه با صداي بلند مي گفت: من نيز بر اين عقيده ام، جان به جان آفرين تسليم كرد. مدتي بعد چون امام صادق (ع) از احوال پيرمرد اطلاع يافت، ابتدا فرمود: او مردي است از اهل بهشت و چون گفتند آن مرد فقط در آخرين لحظه هاي حياتش از مذهب اهل بيت (عليهم السلام) بهره مند شد، افزودند: از او چه چيز ديگري مي خواهيد؟ به خدا سوگند وارد بهشت شد! [5] .


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 3، ص 31.

[2] رسائل جرجاني / 185.

[3] اصول كافي، ج 2، ص 202.

[4] همان.

[5] اصول كافي، ج 4، ص 175.


بازگشت