ويژگي چهارم: با انفاق و زكات، همراه است


مي فرمايد: يكي ديگر از ويژگي هاي شاخص بهترين نمازها اين است كه با انفاق و زكات، همراه است؛ چه «زكات و نماز براي مسلمانان موجب نزديكي است به خداي سبحان.» [1] و مفهوم آن اين است كه مصلي به راز تلازم نماز و زكات در قرآن كريم، آگاهي دارد و از عباداتي كه با رسيدگي به وضع نيازمندان و محرومان جامعه، همراه نيست و طبق روايات رسيده ارزشي را نيز حائز نمي باشد، به خداي تعالي پناه مي برد؛ چه:



عبادت، به جز خدمت خلق نيست

به تسبيح و، سجاده و، دلق نيست



آن گاه مي فرمايد: اصولاً كسي را كه از انفاق و دستگيري از نيازمندان، غافل است، نبايد مسلمان واقعي شمرد؛ چه رسد به اين كه به كيفيت نماز او انديشيد؛ چنانكه رسول اكرم فرمود:

«من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» و بلكه گاه او را نبايد جزو آدميان محسوب داشت؛ چه:



بني آدم، اعضاي يك پيكرند

كه در آفرينش، ز يك گوهرند



چو عضوي، به درد آورد روزگار

دگر عضوها را، نماند قرار





[ صفحه 95]





تو كز محنت ديگران، بي غمي

نشايد كه نامت نهند، آدمي



سپس مي افزايد: نمازگزاران برتر با گام برداشتن در راستاي رفع مشكلات اقتصادي ديگران، علاوه بر تحصيل رضاي الهي، زمينه ي حفظ روحيه ي دينداري بسياري از آنان را فراهم مي آورند، چرا كه مي دانند ورود فقر، گاه خروج ايمان از جاي ها را، موجب مي شود.

- اهميت انفاق تا كجاست؟

- تا آن جا كه خداي تعالي فرمايد: اي فرزند آدم! بيمار شدم و به عيادتم نيامدي و او در جواب مي گويد: اي خدا! چگونه از شما عيادت كنم در حالي كه تو پروردگار جهانيان هستي؟ خدا مي فرمايد: فلاني! بنده ي من مريض شد، چنان چه به عيادت او مي رفتي، هر آينه مرا در كنار او مي يافتي. از تو آب طلب كردم، مرا سيراب ننمودي. بنده در جواب مي گويد: چگونه اين كار را مي كردم و حال آن كه تو پروردگار جهانيان هستي؟ خدا مي فرمايد: بنده ي من از تو طلب آب كرد، چنان چه به او آب مي دادي، آن را در نزد من مي يافتي. از تو طعام و غذا خواستم، ولي مرا طعام ندادي. بنده در جواب مي گويد چگونه اين كار را مي كردم و حال آن كه تو پروردگار جهانيان هستي؟ خدا مي فرمايد: بنده ي من! فلاني از تو غذا خواست و اگر تو به او غذا مي دادي، آن را در نزد من مي يافتي. [2] »

حكايت

گفته اند كه آن ساعت كه آيت «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين



[ صفحه 96]



يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» [3] فرو آمد، ياران همه در نماز بودند؛ قومي نماز تمام كرده بودند، قومي در ركوع بودند، قومي در سجود و در ميانه درويشي را ديد كه در مسجد، طواف مي كرد و سؤال مي كرد. رسول خدا او را به خود خواند، گفت: «هل اعطاك احد شيئا؟» گفت: آري آن جوانمرد كه در نماز است، انگشتري به من داد. گفت: در، چه حال بود آن كه به تو داد؟ گفت: در ركوع بود؛ اندر نماز، اشارت كرد به انگشت و انگشتري از انگشت وي بيرون كردم. چون بنگريستند علي مرتضي بود. رسول خدا، آيت برخواند و اشارت به وي كرد: «و يؤتون الزكوة و هم راكعون» و به اين وجه آيت از روي لفظ اگر چه عام است، از روي معني خاص است كه مؤمنان را به عموم گفت و علي بدان مخصوص است و روا باشد كه بر عموم برانند.» [4] .



برو، اي گداي مسكين! در خانه علي، زن

كه نگين پادشاهي، دهد از كرم، گدا را




پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 200.

[2] يابن آدم / 43.

[3] ماعده / 55.

[4] كشف الاسرار و عدة الابرار، ص 152، ج 31.


بازگشت