ويژگي سوم: آدمي را، از يأس و نوميدي، باز مي دارد


مي فرمايد: يأس و نوميدي، محصول دوري از بارگاه قدس ربوبي است و اقامه ي نماز واقعي و راستين، انسان را از ابتلا به آن كه شيرازه ي زندگاني وي را دچار از هم گسيختگي مي نمايد و او را مانند خار و خاشاك، بازيچه دست تندبادهاي حوادث مي سازد، باز مي دارد.



[ صفحه 92]



مي پرسم: چگونه؟

- نوميدي و يأس، هنگامي عارض آدمي مي شود كه وي خود را بي پناه و پناهگاه بيابد، حال آن كه مصلي، همواره خود را در محضر پروردگار يافته، حضرتش را ملجأ و تكيه گاه خويش مي يابد؛ پروردگاري كه رحمان است و رحيم، رب العالمين است و مالك يوم الدين، علام الغيوب است و ستار العيوب، از رگ گردن به او نزديك تر است و از پدر و مادر نسبت به وي مهربان تر، خداوندگاري كه تنها بايد او را پرستيد و از او پايداري جست: «اياك نعبد و اياك نستعين» مالك ملك و ملكوت كه اشرف مخلوقاتش را فرمود: مرا ياري كن تا اجابت كنم تو را، مرا بدون غفلت بخوانيد تا بي درنگ پاسختان دهم، مرا با دل هاي تهي از آلودگي بخوانيد تا بهشتي را كه جايگاه نيكويي است در پاسخ به شما دهم، مرا به همراه ترس و اميد بخوانيد تا براي شما در هر امري گشايش و رهايي دهم، مرا با نام هاي برتر بخوانيد تا پاسختان را با اجابت درخواست هاي برتر دهم، مرا در اين سرزمين ويراني و نيستي بخوانيد تا پاسخ شما را در آن سرزمين با پاداش و جاودانگي دهم. [1] »

- رابطه ي نوميدي و ارتكاب معاصي، چگونه است؟

- هر كدام مي تواند ارمغان شوم ديگري باشد و اين در حالي است كه خداي تعالي، نماز را موجب ايمني از ابتلا به هر دو، قرار داده و فرموده است: «به آن بندگانم كه به نفس خود اسرافنمودند بگو از رحمت بي منتهاي خدا، نااميد نباشيد، خداوند، همه ي گناهان شما را خواهد بخشيد؛ كه او خدايي آمرزنده و مهربان است.» [2] و «از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها كافران از



[ صفحه 93]



رحمت او نااميد مي باشند.» [3] .

- چگونه است كه نمازگزاران برتر دائماً بين حرف و رجا هستند؟

- اميدواري شان به حضرت رب العالمين، آنان را نسبت به گناه، بي باك نمي سازد و ترس آن ها از حضرتش نيز آنان را از رحمت او مأيوس نمي نمايد.

حكايت

امام صادق (ع) فرمود: «حكيم دانشمندي، هفتصد فرسخ راه پيمود كه خود را به حكيم و دانشمند ديگر برساند و هفت مطلب از او بپرسد. وقتي او را، ديد، هفت سئوال خود را عنوان كرد؛ از جمله اي نكه پرسيد: آن چيست كه سخت تر از سرماي زمهرير است؟ حكيم پاسخ داد: نااميدي از رحمت خدا. [4] »

نكته

اميد از حق نبايد بريدن كه: «انه لاييأس من روح الله...» اميد، سر راه ايمني است. اگر در راه نمي روي، باري، سر راه، نگاه دار. مگو كه كژي ها كردم. تو راستي را پيش گير، هيچ كژي نماند. راستي، همچون عصاي موسي است؛ آن كژي ها همچون سحرهاست: چون راستي بيايد، همه را بخورد. اگر بدي كرده اي، با خود كرده اي؛ جفاي تو به وي كجا رسد؟



[ صفحه 94]





مرغي كه بر آن كوه، نشست و، برخاست

بنگر كه در آن كوه، چه افزود و، چه كاست



چون راست شوي، آن همه نماند؛ اميد را، زنهار مبر! [5] .


پاورقي

[1] يابن آدم / 43.

[2] زمر / 53.

[3] يوسف / 87.

[4] داستان هاي صاحبدلان، ج 1، ص 36- 37.

[5] فيه مافيه / 5.


بازگشت