تكبيرةالاحرام


مي فرمايد: تكبيرةالاحرام چيست؟

مي گويم: «الله اكبر» ي كه واجب است در ابتداي هر يك از نمازهاي واجب گفته شود.

- آري؛ و مي توان حقيقت آن را با عنايت به روايات شريفه اي كه از ناحيه ي مقدس نمازگزاران اسوه (س) صادر شده، دريافت؛ از جمله حديث نوراني كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در ضمن آن فرمود: «آن گاه كه تكبير گفتي آن چه بين خاك و افلاك قرار دارد، همه را كوچك شمار و كبرياء و بزرگي او را سرآمد همه ي اين ها بدان؛ چرا كه ذات اقدس حق، هرگاه به قلب بنده نظر كند كه در حالي كه تكبير بر زبان دارد قلبش از حقيقت آن تكبير، روي گردان است، مي فرمايد: اي دروغگو! آيا مرا فريب مي دهي؟ به عزت و



[ صفحه 72]



جلالم سوگند تو را از حلاوت ياد خود، محروم گردانم و از قرب و نزديكي با خويش، تو را محجوب سازم و سرور و شادماني مناجاتم را به تو نچشانم. پس قلبت را هنگام نماز در بوته ي آزمايش در آور، اگر كه حلاوت ياد خدا را در آن يافتي و سرور و شادماني در نفس خود، مشاهده نمودي و قلبت از مناجات با او شادمان و از گفتگوي با او متلذز بود، بدان ذات اقدس حق در تكبيرت تو را تصديق نموده است و الا اگر چنين نبود و سلب لذتي كه براي مناجات با خدا است و حرمان حلاوتي كه براي عبادت مي باشد، در خود ديدي، اين امر، دليل تكذيب تكبير تو از ناحيه ي ذات اقدس حق و طرد و دور ساختن تو از باب اوست. [1] .

حكايت

آورده اند بزرگي فرمود: شبي ديدم سرور اهل دين و مقتداي ساجدين، امام العارفين، زين العابدين (عليه السلام) به مسجد كوفه شد؛ پاي افزار از پاي، به در كرد و در كنار ستوني از ستون هاي شبستان مسجد، آماده ي نمازگزاردن شد. دست هاي مبارك را تا برابر گوش بالا برد و تكبيري برلسان، جاري ساخت كه شكوه و مهابت آن، موي بر تنم راست نمود [2] .



چه پرسي، از نماز عاشقانه

ركوعش چون سجودش، محرمانه



تب و تاب يكي «الله اكبر»

نگنجد در نماز پنجگانه [3] .



مي پرسم: چهار تكبير زدن كنايه از چيست؟

مي فرمايد: كنايه از ترك دلبستگي به دنيا و ما فيهاست.



[ صفحه 73]



- در منظر نمازگزاران برتر، بالا بردن دست تا محاذي گوش- هنگام تكبير- به چه معنا است؟

- همين سؤال را نماز انديشي از وجود مبارك نمازگزار اسوه، امام علي بن ابي طالب (ع) پرسيد و حضرتش فرمود: بلند كردن دست ها هنگام گفتن تكبيرةالاحرام بدين معنا است كه نمي توان با حواس خود، خداي تعالي را- كه چيزي مانند او نيست به تعبير «ليس كمثله شي ء»- درك نمود [4] ؛ يا بالا بردن دستان در ابتداي نماز، مانند دراز كردن دست براي گرفتن نامه ي اعمال در روز حشر است و پشت سر ريختن ياد ماسوي الله. عارفي نيز گويد: «اين امر، زبان حال مؤمن است؛ بدين مضمون كه بار پروردگارا! غرقه ي درياي گناهم، دستم را بگير و نجاتم ده»؛ ضمن آن كه نمادي زيبا از تسليم بودن مصلي در برابر خواست و اراده ي حضرت باري تعالي نيز محسوب مي شود.


پاورقي

[1] اسرار الصلوة / 320- 321.

[2] منتهي الامال، ص 642.

[3] اقبال لاهوري، به نقل از: ساقه هاي سبز قنوت / 265.

[4] اسرار الصلوة (عبدالحسين تهراني ) / 108.


بازگشت