زمان و مكان


مي فرمايد: بهترين نمازها در نيكوترين زمان ها و مكان ها برپا داشته مي شوند.

مي پرسم: مراد از اقامه ي نماز در بهترين زمان ها، برپا داشتن آن در اول وقت است؟

- آري، همان زماني كه از حيث برتري قابل مقايسه با «آخر وقت» نيست.

- اين برتري، مانند چيست؟

- همانند برتري آخر است بر دنيا (حسب روايات) [1] .

- آيا مراد از «وقت اداي امانت» در قاموس عبادت، همين وقت است؟

- آري، همين وقت است.



[ صفحه 47]



حكايت

آورده اند كه چون مؤذن، بانگ برآوردي و هنگام نماز در رسيدي، رنگ از رخساره ي مبارك مولاي عارفان و پرهيزكاران علي عالي اعلا (عليه آلاف التحية و الثنا) پريدي و همي برخويش لرزيدي. كسي گفتش: يا اباالحسن! چه مي شود شما را؟! فرمود: هنگامه ي اداي عظيم امانتي فرا رسيده كه زمين و آسمان را، تاب قبول آن نبوده است. [2] .

مي پرسم: اهميت درك «اول وقت» در منظر نمازگزاران اسوه (ع) چگونه است؟

مي فرمايد: در اين زمينه همين بس كه پيامبر گرامي اسلام (صلوات الله عليه) شفاعت خود را شامل كساني كه بدون دليل، نماز واجب را از ابتداي وقت آن به تأخير اندازند، نمي دانند و مولا علي (عليه السلام) هنگام نبرد، پياپي، آسمان را مي نگرد تا مبادا نماز، در اول وقت به جاي آورده نشود و بي بي فاطمه ي زهرا (س) كه اهل مدينه، شهر پيامبر را از نور وجود و فروغ نماز اول وقت حضرتش منور مي يابند و امام حسن و امام حسين (ع) كه در راه اقامه ي صلاة و حاكميت فرهنگ متعالي و انسان ساز نماز به شرف شهادت، نائل مي شوند و ساير ائمه ي همام كه سيره ي نظري و عملي نماز انديشانه ي آنان، مشحون از جلوه هايي نوراني است، اهميت نماز اول وقت را بيان مي فرمايند و از همين رو است كه در نامه ي نوراني اميرمؤمنان (سلام الله عليه) به استاندار مصر [3] ، ضرورت اقامه ي نماز در اول



[ صفحه 48]



وقت اين گونه بيان مي گردد كه: «نماز را در وقت معين آن به جاي آر، و به خاطر آسوده بودن از كارها پيش از رسيدن وقت، آن را بر پاي مدار و آن را، واپسن مينداز به خاطر پرداختن كار؛ و بدان كه هر چيز از كار كه به جاي آري، پيرو نماز تو است كه برپا مي داري. [4] »

- اين اهميت در منظر اولياء خدا، بزرگان دين و مؤمنان كه پرورش يافتگان مكتب قدس اهل بيت عصمت و طهارت بوده و هستند، چگونه است؟

- بسيار چشم افسا بوده است و هر يك از آنان به وسع خويش به آن، اهتمام ورزيده؛ چنان كه به قول خداوند كيمياي سعادت «چون بانگ نماز بشنيدندي، آن كه آهنگر بودي، اگر پتك در هوا داشتي، فرو گذاشتي؛ آن كه كفشگر بودي، اگر درفش، فرو برده بودي، باز بر نياوردي و از جا بجستندي از براي آن كه از اين منادي، نداي روز قيامت، ياد كردندي و دانستندي كه هر كه اندر وقت بشتابد بدين فرمان، روز قيامت جز بشارت به وي نرسد. [5] »

حكايت

بزرگي،120 سال عمر يافت؛ چون نزديك وفاتش بود، وقت نماز شام بود. عزرائيل، سايه انداخت؛ سر از بالين برداشت و گفت: عفاك الله! توقف كن كه تو بنده ي مأموري و من بنده ي مأمور. تو را گفته اند كه جان او بردار و مرا گفته اند كه چون وقت نماز آيد، بگزار. و وقت درآمده است، آن چه تو را فرموده اند، فوت نمي شود اما آن چه مرا فرموده اند، فوت مي شود. صبر كن



[ صفحه 49]



تا نماز شام كنم. پس طهارت كرد و نمازگزارد؛ بعد از آن، وفات كرد. [6] »



دوش، دور از رويت اي جان! جانم از غم، تاب داشت

ابر چشم بر رخ، از سوداي دل، سيلاب داشت



در تفكر، عقل مسكين، پايمال عشق شد

با پريشاني دل، شوريده چشمم خواب داشت



كوس غارت زد، فراغت گرد شهرستان دل

شحنه ي عشقت، سراي عقل، در طبطاب داشت



نقش نامت، كرده دل، محراب تسبيح وجود

تا سحر، تسبيح گويان، روي در محراب داشت



ديده ام مي جست، گفتندم: نبيني روي دوست

خود، در افشان بود چشمم، كاندرو سيماب داشت



ز آسمان، آغاز كارم، سخت شيرين مي نمود

كي گمان بردم كه شهد آلوده، زهر ناب داشت



«سعدي! اين ره، مشكل افتادست، در درياي عشق

اول، آخر، در صبوري، اندكي پاياب داشت [7] .



مي پرسم: به جا نياوردن نماز در اول وقت (بدون عذر و دليل) نشانه ي چيست؟

مي فرمايد: نشانه ي سبك انگاشتن نماز كه قرآن كريم نسبت به آن، هشدار داده است: «فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون» [8] .

- مگر مقصود از سبك شمردن نماز، اين نيست كه فرد گاهي نماز بخواند



[ صفحه 50]



و گاهي نخواند؟

- آري، اما تنها اين نيست؛ چه مواردي از قبيل به جا نياوردن نمازهاي قضا، ياد نگرفتن مسائل و احكام صلاة و برپا نساختن نماز در اول وقت نيز از مصاديق بارز سبك انگاشتن نماز مي باشد كه در روايات شريفه، گاه نتايج سوء و عذاب هاي دردناك مترتب بر آن، برشمرده است؛ از جمله در حديثي نوراني از امام صادق (ع) آمده است: «كسي كه نمازها را، بي سبب به تأخير اندازد و حدود آن ها را، حفظ نكند، فرشته، نماز او را سياه و تاريك به آسمان برد؛ در حالي كه نماز با صداي بلند به نمازگزار گويد: خداي تو را، ضايع كند؛ آن چنان كه مرا ضايع كردي. [9] .

- آيا مراد از بهترين مكان ها- كه محل برپايي نيكوترين نمازها مي باشد- مساجد است؟

- آري، همان امكنه ي مقدسي كه بنا بر روايت، خانه ي خدا، سراي پرهيزگاران و بازاري است از بازارهاي آخرت كه ارمغان آن، بهشت، كالاي آن آمرزش و بخشش [10] و اهل آن، اهل الله هستند [11] :



مسجد، اي خانه ي آباد خدا!

مسجد اي جايگه ياد خدا!



از بلنداي مناري پر نور

مي زني بانگ، ز نزديك و ز دور



مي كني دعوتمان، با صد شور

كه بياييد، به درگاه غفور



بشتابيد، كه شد وقت نماز

وقت معراج و، زمان پرواز



بشتابيد به سويم، به نماز

بهترين كار، نماز است، نماز



مسجد، اي راهنماي انسان!

اي صداي تو، صداي ايمان!





[ صفحه 51]





سايه ي رحمت تو، بر سر من

در خطرگاه زمان، سنگر من



مهد پاكيزگي جان و، تني

وعده گاه من و، الله مني [12] .



- وظيفه ي مؤمنان در قبال مساجد چيست؟

- تكريم و تعظيم هميشگي آن ها.

- اين امر چگونه ميسر مي شود؟

- با آباد نگه داشتن بيوت الهي.

- مقصود، عمران مادي است يا معنوي؟

- هر دو؛ به ويژه قسم دوم كه تحقق آن، قسم اول را نيز به همراه دارد.

- بهترين راه عمران و آباداني معنوي مساجد چيست؟

- اقامه ي جماعت دائمي در آن ها.

- نرفتن به مسجد (بدون عذر و دليل) نشانه ي چيست؟

- گاه غفلت و گاه نفاق، كه مي بايست از هر دو به خداي تعالي پناه برد.

- با اين وصف، بايد نمازها را، در مسجد بجا آورد!

- تا آن جا كه مي توان، آري، خاصه براي همسايگان و مجاوران مساجد كه حسب بعضي روايات، نمي توانند نماز خود را در غير مسجد به جاي آورند.

- ثواب مترتب بر اقامه ي نماز در بيوت الهي تا چه اندازه است؟

- تا آن جا است كه در بعضي از روايات، استحباب اختيار فرادي در مسجد، به جماعت در غير مسجد، وارد شده است و اين در حالي است كه بي انتها بودن ثواب و فضيلت نماز جماعت، «اظهر من الشمس» است.

- اهميت حضور در مسجد، تا چه حد است؟



[ صفحه 52]



- تا آن جا است كه مولا علي (ع) مولد و مشهدش مسجد است؛ جلوس در آن را برتر از آرميدن در بهشت مي داند؛ چه، آن جلوس، متضمن خشنودي الهي و اين آرميدن، سبب خرسندي آدمي است.

- آيا مساجد از حيث ثوابي كه بر نماز خواندن در آن ها مترتب است، يكسانند؟

- خير؛ چه ثواب اقامه ي صلاة در مسجدالحرام، مسجد النبي و مسجد كوفه- كه پايگاه توحيد، نبوت و ولايتند- در عالي ترين سطح، قرار دارد؛ ضمناً در ساير بلاد، مساجد جامع، والاترين امكنه جهت برپاداشتن نماز به شمار مي آيند و بعد از آن ها به ترتيب مسجد محل و بازار و نيز محلي كه مؤمن در سراي خويش به عنوان محل عبادت خود قرار داده و با آن همانند مسجد رفتار مي نمايد.»

- ويژگي بايسته ي محل اخير چيست؟

- غصبي نبودن.

- احترام به مسجد، در چيست؟

- در تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ و كوشش جهت تأمين حوائج آن و... نيز مستحب است كسي كه مي خواهد به مسجد برود، خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه بپوشد و ته كفش خود را، هنگام ورود به مسجد، وارسي كند كه آلوده نباشد و شايسته است موقع داخل شدن، پاي راست و موقع بيرون آمدن، پاي چپ را بگذارد و زودتر به مسجد آيد و ديرتر از آن، بيرون رود؛ دو ركعت نماز به قصد «تحيت» به جاي آورد؛ از خوابيدن و سخن گفتن درباره ي كارهاي دنيا و خواندن اشعاري كه نصيحت و مانند آن در آن نباشد و از انداختن آب دهان و بيني و بلند كردن صدا در مسجد و راه



[ صفحه 53]



دادن ديوانه به آن و اموري از اين دست بپرهيزد [13] .

به عنوان آخرين سئوال در اين باب مي پرسم: چرا آن پير فرزانه، آن بزرگ نمازانديش معاصر، مساجد را، «سنگر» ناميد؟

مي فرمايد: چون مسجد از ديرباز، نماد اراده ي الهي، اتحاد اسلامي و روحيه ي طاغوت ستيزي مسلمين بوده است و مؤمنان با تجمع در آن، ضمن سر دادن نداي توحيد و عبادت خداي تعالي، گوش جان به كلام ناقد و روح بخش وحي كه ستمگري و ستم پذيري را در تمام شئون و حالاتش نفي فرموده، سپرده اند و بدين ترتيب از يك سو به پيروزي در جهاد اكبر و رسيدن به قرب الهي انديشيده و از ديگر سو، آگاهي لازم جهت دست رد نهادن بر سينه ي دشمنان خدا و شناخت و دفع توطئه هاي شوم آنان را كسب كرده اند؛ امري كه خواب خوش را بر ديدگان اسلام ستيزان، حرام كرده و امثال «گلادستون» را، وا داشته، اعتراف كنند «تا هنگامي كه نام محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بر مأذنه ها بلند است و كعبه، پا بر جا است و قرآن، رهنما و پيشواي مسلمانان است، امكان ندارد پايه هاي سياست ما، در سرزمين هاي اسلامي، استوار و برقرار گردد. [14] .



فقيران، تا به مسجد، صف كشيدند

گريبان شهنشاهان، دريدند



چو آن آتش، درون سينه افسرد

مسلمانان، به درگاهان، خزيدند [15] .




پاورقي

[1] ميزان الحكمه، ج 5، ص 401.

[2] اسرار الصلوة.

[3] محمد بن ابي بكر.

[4] نهج البلاغه، نامه ي 27، ص 289.

[5] كيمياي سعادت.

[6] تذكرة الاولياء / 546.

[7] كليات سعدي / 556.

[8] ماعون / 4 و 5.

[9] هزار و يك نكته درباره ي نماز / 64. (به نقل از آداب الصلوة / 3- 4).

[10] بحارالانوار، ج 84، ص 4.

[11] ارشاد القلوب ديلمي، ج 2، ص 176.

[12] حبيب اللَّه چايچيان (حسان).

[13] به رسائل توضيح المسائل رجوع شود. (احكام مسجد و مكان نمازگزار).

[14] تفسير نمونه، ج 4، ص 438.

[15] به نقل از: ساقه هاي سبز قنوت / 267.


بازگشت