600- ابن عمر: كان رسول الله صلي الله عليه و آله اذا جد به السير أو حزبه أمر جمع بين المغرب والعشاء [1] .

601- الحلبي عن أبي عبدالله عليه السلام: كان رسول الله صلي الله عليه و آله اذا كان في سفر أو عجلت به حاجة يجمع بين الظهر و العصر و بين المغرب و العشاء.

و قال أبوعبدالله عليه السلام: لا بأس بأن تعجل عشاء الآخرة في السفر قبل أن يغيب الشفق [2] .

602- الامام علي عليه السلام: كان رسول الله صلي الله عليه و آله يجمع بين المغرب و العشاء في الليلة المطيرة، فعل ذلك مرارا [3] .

603- معاذ بن جبل: ان رسول الله صلي الله عليه و آله جمع بين الظهر و العصر، و المغرب و العشاء، عام تبوك [4] .

604- ابن عباس: جمع رسول الله صلي الله عليه و آله بين الظهر و العصر، و المغرب و العشاء، بالمدينة في غير خوف و لا مطر [5] .

605- الامام الصادق عليه السلام: صلي رسول الله صلي الله عليه و آله بالناس الظهر والعصر حين زالت الشمس في جماعة من غير علة، و صلي بهم المغرب و العشاء الآخرة قبل سقوط الشفق من غير علة في جماعة، و انما فعل رسول الله صلي الله عليه و آله ليتسع الوقت علي امته [6] .

606- الامام الباقر عليه السلام: ان رسول الله صلي الله عليه و آله جمع بين الظهر والعصر بأذان و اقامتين، و جمع بين المغرب و العشاء بأذان واحد و اقامتين [7] .

607- عبدالملك القمي عن الامام الصادق عليه السلام: قلت: أجمع بين الصلاتين من غير علة؟ قال: قد فعل ذلك رسول الله صلي الله عليه و آله و أراد التخفيف علي امته [8] .

608- عبدالله بن سنان: شهدت المغرب ليلة مطيرة في مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله، فحين كان قريبا من الشفق نادوا و أقاموا الصلاة فصلوا المغرب، ثم أمهلوا بالناس حتي صلوا ركعتين، ثم قام المنادي في مكانه في المسجد فأقام الصلاة فصلوا العشاء، ثم انصرف الناس الي منازلهم، فسألت أباعبدالله عليه السلام عن ذلك، فقال: نعم قد كان رسول الله صلي الله عليه و آله عمل بهذا [9] .

609- الفضيل بن يسار: كان علي بن الحسين صلوات الله عليهما يأمر الصبيان يجمعون بين المغرب و العشاء و يقول: هو خير من أن يناموا عنها [10] .

610- الامام الصادق عليه السلام: انا نأمر الصبيان أن يجمعوا بين الصلاتين الاولي و العصر و بين المغرب و العشاء الآخرة ما داموا علي وضوء قبل أن يشتغلوا [11] .

611- صفوان الجمال: صلي بنا أبوعبدالله عليه السلام الظهر و العصر عندما زالت الشمس بأذان و اقامتين، و قال: اني علي حاجة فتنفلوا [12] .

612- الامام علي عليه السلام: الجمع بين الصلاتين يزيد في الرزق [13] .

613- عبدالله بن سنان عن الامام الصادق عليه السلام: ان رسول الله صلي الله عليه و آله كان في السفر يجمع بين المغرب و العشاء، و الظهر و العصر، انما يفعل ذلك اذا كان مستعجلا. و قال عليه السلام: و تفريقهما أفضل [14] .

614- معبد بن ميسرة [15] : قلت لأبي عبدالله عليه السلام: اذا زالت الشمس في طول النهار للرجل أن يصلي الظهر والعصر؟ قال: نعم، و ما احب أن يفعل ذلك في كل يوم [16] .

بيان:

قال المجلسي رضوان الله تعالي عليه: اعلم أن الذي يستفاد من الأخبار أن التفريق بين الظهر و العصر و بين المغرب و العشاء أفضل من الجمع بينهما، و انما جمع رسول الله صلي الله عليه و آله أحيانا لبيان الجواز و التوسعة علي الامة، و قد جوز للصبيان و أشباههم من أصحاب العلل و الحوائج، لكن التفريق يتحقق بفعل النافلة بينهما، و لا يلزم أكثر من ذلك، و يجوز أن يأتي في أول الوقت بالنافلة ثم بالظهر ثم بنافلة العصر ثم بها، و لا يلزمه تأخير الفرضين و لا نوافلهما الي وقت آخر، بل انما جعل الذراع و الذراعان لئلا يزاحم النافلة الفريضة، و لا يوجب تأخيرها عن وقت فضيلتها، و أما التقديم فلا حرج فيه، بل يستفاد من بعضها أنه أفضل، و قد ورد في خبر رجاء بن أبي الضحاك أن الرضا عليه السلام كان لا يفرق بين الصلاتين الظهر و العصر بغير النافلة والتعقيب، ولكنه كان يؤخر العشاء الي قريب من ثلث الليل، و ما ورد من أنه سبب لزيادة الرزق لعله محمول علي هذا النوع من الجمع بأن يأتي بالفرضين و النوافل في مكان واحد ثم يذهب الي السوق لئلا يصير سببا لتفرق حرفائه، أو جوزوا ذلك لمن كان حاله كذلك للعذر فجوزوا له ترك النافلة، لما رواه الكليني عن عباس الناقد بسند فيه جهالة، قال: تفرق ما كان بيدي و تفرق عني حرفائي، فشكوت ذلك الي أبي محمد عليه السلام، فقال لي: اجمع بين الصلاتين الظهر و العصر، تري ما تحب.

و بسند فيه جهالة عن محمد بن حكيم، قال: سمعت أباالحسن عليه السلام يقول: الجمع بين الصلاتين اذا لم يكن بينهما تطوع، فاذا كان بينهما تطوع فلا جمع [17] .

- با هم يا جدا خواندن دو نماز

600- ابن عمر: هرگاه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در سفر شتاب مي كرد، يا كاري بر او دشوار مي آمد، نماز مغرب و عشاء را با هم مي خواند [18] .

601- حلبي از امام صادق عليه السلام: هرگاه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در سفر بود يا نيازي او را وادار مي كرد، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مي خواند. و امام صادق افزود: عيبي ندارد كه نماز عشاء آخر را در سفر زودتر و پيش از آنكه شفق ناپديد شود، بخواني.

602- امام علي عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در شبهاي باراني، نماز مغرب و عشاء را با هم مي خواند، اين كار را بارها انجام داد.

603- معاذ بن جبل: همانا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در سال (غزوه ي) تبوك، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند.

604- ابن عباس: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در مدينه، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مي خواند، بي آنكه وحشتي در كار باشد و يا باران بيايد.

605- امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هنگام زوال خورشيد (ظهر) نماز ظهر و عصر را با مردم و به جماعت خواند، بي آنكه دليل خاصي باشد و پيش از فرورفتن شفق، نماز مغرب و عشاء را با مردم و به جماعت خواند، بي آنكه دليل خاصي باشد. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله اين كار را تنها براي آن كرد كه وقت (نمازها) بر امتش فراخ باشد [19] .

606- امام باقر عليه السلام: همانا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نماز ظهر و عصر را با هم و با يك اذان و دو اقامه خواند و نماز مغرب و عشاء را نيز با هم و با يك اذان و دو اقامه خواند.

607- عبدالملك قمي از امام صادق عليه السلام: گفتم دو نماز را با هم بي آنكه علتي در كار باشد بخوانم؟ فرمود: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله اين را انجام داد و مي خواست بر امتش سبك گرداند.

608- عبدالله بن سنان: شبي باراني، در مسجد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به نماز مغرب حاضر شدم. نزديك به شفق نداي اذان دردادند و اقامه را گفته، نماز مغرب را خواندند و سپس به مردم مهلت دادند تا دو ركعت نماز بگزارند. سپس منادي در جايگاهش در مسجد ايستاد و اقامه نماز را گفت و نماز عشاء را خواندند و به خانه هايشان رفتند و من اين را از امام صادق عليه السلام پرسيدم. امام فرمود: بلي، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله اينگونه كرد.

609- فضيل بن يسار: علي بن الحسين - درودهاي خداوند بر آن دو باد - فرمان مي داد كودكان نماز عشاء را با نماز مغرب بخوانند و مي فرمود: اين بهتر از آن است كه به خواب روند [20] .

610- امام صادق عليه السلام: همانا فرمان مي دهيم كودكان تا هنگامي كه هنوز وضود دارند و سرگرم چيزي نشده اند، نماز عصر را با ظهر و نماز عشاء آخر را با نماز مغرب بخوانند [21] .

611- صفوان جمال: امام صادق عليه السلام هنگام زوال خورشيد (ظهر) نماز ظهر و عصر را با يك اذان و دو اقامه، با ما خواند و فرمود: من كار دارم، شما نمازهاي نافله را بخوانيد.

612- امام علي عليه السلام: با هم خواندن دو نماز، بر روزي مي افزايد.

613- عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام: همانا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در سفر، نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم مي خواند و اين را تنها هنگامي كه عجله داشت، انجام مي داد.

[امام صادق عليه السلام] فرمود: جدا خواندن آن دو، بهتر است.

614- معبد [22] بن ميسره: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: انسان مي تواند هنگامي كه خورشيد زوالش را در طول روز آغاز مي كند، نماز ظهر و عصر را با هم بخواند؟ فرمود: بلي، ولي دوست ندارم آن را، هر روز انجام دهد.

بيان:

علامه ي مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - مي گويد: بدان، كه آنچه از روايات به دست مي آيد اين است كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را از هم جدا خواندن بهتر از با هم خواندن است. و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله گاه به جهت آشكار كردن آن و تخفيف بر امت، با هم مي خواند و براي كودكان و مانند آنان همچون بيماران و گرفتاران اجازه داد، اما از هم جدا خواندن، به وسيله ي نماز نافله خواندن در ميان آن دو نيز تحقق مي يابد و بيش از اين، لازم نيست. رواست كه در آغاز وقت، نافله ي (ظهر) بخواند سپس ظهر و پس از آن نافله ي عصر و نماز عصر را بخواند و اين كار موجب به تأخير انداختن دو نماز واجب «ظهر و عصر» و نافله هاي آن دو نمي شود و قرار دادن يك ذراع و دو ذراع براي وقت ظهر و عصر به اين جهت بوده است كه وقت فضيلت آن دو فراخ گردد و نافله خواندن، موجب تأخير نماز واجب از وقت فضيلتش نشود و از اين رو خواندن نماز ظهر و عصر پيش از رسيدن سايه به يك ذراع و دو ذراع اشكالي ندارد، بلكه از برخي روايات به دست مي آيد كه اين بهتر است و در روايت رجاء بن ابي الضحاك آمده است كه امام رضا عليه السلام ميان نماز ظهر و عصر جز با نافله و ذكر و دعا، فاصله نمي داد ولي نماز عشاء را تا نزديك به يك سوم از شب، به تأخير مي انداخت. و رواياتي كه با هم خواندن نمازها را سبب افزوني روزي مي خوانند، شايد اينگونه با هم خواندن را مي گويند كه دو نماز واجب را همراه با نافله هايشان، يكجا بياورد. سپس به بازار رود تا موجب پراكنده شدن مشتريان و طرف داد و ستدش نشود، يا با هم خواندن را براي كسي روا دانسته اند كه به خاطر عذري، وضعيتش ايجاب مي كند نافله را نخواند، به دليل روايتي كه كليني از عباس ناقد با سندي مجهول نقل كرده است. او مي گويد: هر چه در دستم بود پراكنده شد و طرفهاي داد و ستدم رفتند. پس اين مطلب را به ابومحمد عليه السلام گفتم، به من فرمود: نماز ظهر و عصر را با هم بخوان، آنچه دوست داري، مي بيني.

و با سندي كه در آن ابهام و جهل است، از محمد بن حكيم روايت شده كه گفت: شنيدم ابوالحسن عليه السلام مي گويد: با هم خواندن دو نماز در آنجاست كه ميان آن دو، كار مستحبي نباشد. پس اگر ميان آن دو، مستحبي باشد، با هم خواندن صدق نمي كند.