اوقات الصلاة (وقتهاي نماز)


الكتاب:

(أقم الصلاة لدلوك الشمس الي غسق الليل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا) [1] .

88- زرارة: سألت أباجعفر عليه السلام عما فرض الله عزوجل من الصلاة فقال: خمس صلوات في الليل والنهار، فقلت: فهل سماهن و بينهن في كتابه؟ قال: نعم، قال الله تعالي لنبيه صلي الله عليه و آله: (أقم الصلاة لدلوك الشمس الي غسق الليل) و دلوكها زوالها، ففيما بين دلوك الشمس الي غسق الليل أربع صلوات سماهن الله و بينهن و وقتهن، و غسق الليل هو انتصافه، ثم قال تبارك و تعالي: (و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا) فهذه الخامسة، و قال الله تعالي في ذلك: (أقم الصلاة طرفي النهار) [2] و طرفاه المغرب و الغداة، (و زلفا من الليل) [3] و هي صلاة العشاء الآخرة. و قال تعالي: (حافظوا علي الصلوات والصلاة الوسطي) [4] و هي صلاة الظهر، و هي أول صلاة صلاها رسول الله صلي الله عليه و آله و هي وسط النهار و وسط الصلاتين بالنهار: صلاة الغداة و صلاة العصر [5] .

89- الامام علي عليه السلام - في كتابه لمحمد بن أبي بكر -: ان رجلا سأل رسول الله صلي الله عليه و آله عن أوقات الصلاة فقال رسول الله صلي الله عليه و آله: أتاني جبريل عليه السلام فأراني وقت الصلاة حين زالت الشمس فكانت علي حاجبه الأيمن، ثم أراني وقت العصر فكان ظل كل شي ء مثله، ثم صلي المغرب حين غربت الشمس، ثم صلي العشاء الآخرة حين غاب الشفق، ثم صلي الصبح فأغلس بها و النجوم مشتبكة، فصل لهذه الأوقات، والزم السنة المعروفة و الطريق الواضحة [6] .

90- الامام الصادق عليه السلام: وقت الفجر حين ينشق الفجر الي أن يتجلل الصبح السماء، و لا ينبغي تأخير ذلك عمدا، لكنه وقت لمن شغل أو نسي أو نام [7] .

91- عنه عليه السلام: اذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر حتي يمضي مقدار ما صلي المصلي أربع ركعات، فاذا مضي ذلك فقد دخل وقت الظهر و العصر حتي يبقي من الشمس مقدار ما يصلي أربع ركعات، فاذا بقي مقدار ذلك فقد خرج وقت الظهر و بقي وقت العصر حتي تغيب الشمس [8] .

- وقتهاي نماز

قرآن:

«نماز را از زوال خورشيد تا نيمه ي شب برپا دار و نيز نماز صبح را كه نماز صبح در حضور فرشتگان است.»

88- زراره: از امام باقر عليه السلام: نمازهايي را كه خداي عزوجل واجب كرده است، پرسيدم فرمود: پنج نماز در شبانه روز. گفتم: آيا در قرآن آن ها را نام برده، بيان كرده و وقتشان را معين نموده است؟ فرمود: آري، خداوند متعال به پيامبرش فرمود: «نماز را از زوال خورشيد تا نيمه ي شب برپا دار» و دلوك همان زوال خورشيد (هنگام ظهر) است و غسق الليل يعني نيمه ي شب. پس ميان اين دو وقت، چهار نماز را نام برده، بيان كرده و وقت آن ها را تعيين كرده است. سپس خداي تبارك و تعالي فرمود: «و نماز صبح كه نماز صبح در حضور فرشتگان است». پس اين هم پنجمين نماز. و خداوند متعال فرمود: «نماز را در دو طرف روز برپا دار» و دو طرف روز، همان مغرب و صبح است و «نخستين ساعات شب» و آن نماز عشاي آخر است و فرمود: «بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد» و آن نماز ظهر است؛ نخستين نمازي كه پيامبر خدا خواند و آن در ميان روز و دو نمازي است كه در روز خوانده مي شود: نماز صبح و نماز عصر.

89- امام علي عليه السلام در نامه اش به محمد بن ابي بكر: شخصي وقتهاي نماز را از پيامبر خدا پرسيد. پيامبر پاسخ داد: «جبرييل نزد من آمد و وقت نماز ظهر (زوال خورشيد) را به من نشان داد. پس آفتاب بر ابروي راستش بود و وقت [نماز] عصر را نشان داد. پس سايه ي هر چيز به اندازه ي خودش بود. و نماز مغرب را هنگام غروب خورشيد خواند. سپس هنگامي كه شفق ناپديد شد، نماز عشاء را گزارد و نماز صبح را در تاريكي پايان شب، در حالي كه هنوز ستاره ها فراوان بودند، خواند؛ پس در اين وقتها نماز بخوان و پيوسته با سنت شناخته شده و در راهي روشن باش.

90- امام صادق عليه السلام: هنگام [نماز] صبح، از دميدن سپيده است تا اينكه صبح، بيشتر آسمان را فرابگيرد و سزاوار نيست عمدا از اين وقت به تأخير انداخت، ولي آن وقتي است، براي كسي كه سرگرم شده يا فراموش كرده و يا خواب مانده است.

91- هنگامي كه خورشيد فرود مي آيد، وقت (نماز) ظهر رسيده است تا اينكه به اندازه ي خواندن چهار ركعت نماز بگذرد. پس از آن، وقت مشترك نماز ظهر و عصر است تا به اندازه ي خواندن چهار ركعت نماز از خورشيد بماند كه در اين هنگام، وقت نماز ظهر پايان مي پذيرد و وقت نماز عصر باقي مي ماند تا خورشيد ناپديد شود.


پاورقي

[1] الاسراء: 78.

[2] هود: 114.

[3] هود: 114.

[4] البقرة: 238.

[5] الكافي: 3 / 271 / 1، التهذيب: 2 / 241 / 954، الفقيه: 1 / 195 / 600، معاني الأخبار: 332 / 5، علل الشرائع، 354 / 1.

[6] أمالي الطوسي: 30 / 31، أمالي المفيد: 267 / 3 كلاهما عن أبي اسحاق الهمداني.

[7] الكافي: 3 / 283 / 5 عن الحلبي.

[8] التهذيب: 2 / 25 / 70، الاستبصار: 1 / 261 / 936 كلاهما عن داود بن فرقد عن بعض أصحابنا.


بازگشت