حيا، نتيجه ي علم به عظمت و غناي حق


سبب آن شناختن جلالت و عظمت الهي است كه هيچ گونه نيازي به عبادت بندگانش ندارد. بايد نمازگزار يقين كند اگر عبادت ثقلين (جن و انس) را داشته باشد، باز قيام به حق عبادت ننموده؛ يعني آن طوري كه سزاوار بندگي است انجام نداده است.

پنهان نيست كه جان «عبادت» همانا شناختن بزرگي حق و نياز و ناتواني انسان در همه ي امور است كه از آن جمله نياز به «توفيق عبادت» است. در نتيجه خود را مقصر مي داند و به فضل و كرمش چشم دارد و از عدلش مي ترسد. [1] .

از اين جاست كه سيدالمرسلين مي فرمايد: «آن طوري كه سزاوار شناختن هستي، تو را نشناختيم و آن گونه كه سزاوار پرستش هستي، تو را نپرستيديم». [2] .

و شواهد اين مدعا بسيار است و براي رعايت اختصار ذكر نگرديد. قبلا ذكر شد كه بين صحيح بودن نماز با قبول شدن آن فرق است؛ به اين معنا كه ممكن است نماز صحيح باشد؛ يعني نياز به اعاده و قضا نداشته باشد و عذابي كه براي ترك كننده ي نماز است نداشته باشد؛ ولي مورد قبول نيز واقع نگردد؛ يعني قرب به خدا پيدا نشود و آن ثوابهايي كه براي نمازگزاران وعده داده شده است نداشته باشد؛ بنابراين، ممكن



[ صفحه 122]



است نماز صحيح باشد؛ ولي به واسطه ي نداشتن شرايط قبول يا بودن موانع قبول، پذيرفته نگردد.

شرايط قبول نماز همان شش امري است كه ذكر گرديد.


پاورقي

[1] يا من لا يخاف الا عدله (دعاي جوشن كبير).

[2] ما عبدناك حق عبادتك و ما عرفناك حق معرفت (بحارالأنوار: 71 / 23).


بازگشت