نمونه اي از نماز زاهدان


ربيع بن خثيم يكي از زهاد ثمانيه است كه قبرش در خراسان مي باشد، (خواجه ربيع مشهور). از او حكايت شده است كه: «شب تا صبح در يك ركعت بيدار بود وقتي كه صبح مي نمود، ناله و آه مي نمود و مي گفت: اخلاص داران پيشي گرفتند و ما در راه باز مانديم». [1] .

از رساله ي قشيري نقل شده است: «وقتي خواجه ربيع وفات كرد، يكي از همسايگانش دختركي داشت به پدرش گفت: آن ستوني كه هر شب در خانه ي همسايه بود چه شد؟ پدر گفت: فرزند! آن ستون نبود بلكه همسايه ي صالح ما ربيع بود كه از اول شب تا به صبح بر قدمهاي خود ايستاده بود».

آري! چنان بر قيام شب مداومت مي نمود كه دخترك همسايه خيال كرده بود كه ستون است.

غزالي در احياء العلوم نقل مي نمايد كه: «ربيع - عليه الرحمه - قبري در خانه ي خود حفر كرده بود و هرگاه غفلتي از آخرت در دل خود مشاهده مي نمود، در آن قبر داخل مي شد و به پهلوي خود مي خوابيد



[ صفحه 104]



و مدتي مي ماند و مي گفت: پروردگارا! مرا به دنيا بازگردان تا از آنچه از خود به جاي گذاشتم، كار نيكي انجام دهم. [2] و مكرر مي نمود. پس به نفس خود خطاب مي كرد و مي گفت: اي ربيع! تو را از عالم قبر به دنيا برگردانيدند، پس آنچه بايد به جا بياوري، بجاي آور».


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 85 / 108.

[2] (... رب ارجعون - لعلي أعمل صالحا فيما تركت كلآ انها كلمة هو قآئلها...) مؤمنون: 100 - 99.


بازگشت