شرح مطلب


خداوند از آنچه لازمه ي امكان است، منزه و پاك است. وجودش عين ذاتش بوده و نيازمند به غير نمي باشد بلكه جز او به او نيازمند است در هستي. و خلاصه آنچه سزاوار غير خداست، خدا از آن پاك و منزه است.

به حسب صفات نيز منزه است از اين كه حادث باشد؛ مانند صفات مخلوق بلكه صفاتش مثل ذاتش قديم و عين ذات اوست.

به حسب افعال نيز منزه از فعل عبث و قبيح است و كارهايش همراه با حكمتها و مصلحتهاست و به هيچ وجه هدف از كارش مانند هدف كارهاي مخلوقاتش نيست؛ زيرا در مخلوقات غرض از افعالشان دفع ضرر يا جلب منفعت براي خودشان مي باشد؛ اما ذات بي زوال و بي نياز مطلق، از اين جهت منزه و مبراست.



من نكردم خلق تا سودي كنم

بلكه تا بر بندگان جودي كنم [1] .




پاورقي

[1] مثنوي معنوي / دفتر دوم.


بازگشت