دنيادوستي نتيجه ي غفلت از منزل آخرت


خلاصه آن كه: هر چند آدمي در ابتدا از اين عالم وحشت دارد لكن به تدريج و به واسطه ي زيادتي ادراكات حسي خود و ادراك لذتهاي جسمي، اهل اين عالم مي شود و دوستي دنيا - كه سر همه ي بديهاست - در دلش جايگزين مي شود به قسمي كه عالم خود را فراموش مي نمايد و از حقيقت ابتدا و انتهاي خود غفلت مي نمايد بلكه كار به جايي مي رسد كه



[ صفحه 54]



حشر و نشر و قيامت و عقبات آن را انكار مي نمايد و خود را چون يكي از حيوانات مي پندارد كه جز لذتهاي جسماني لذتي ندارند و به فناي بدن، فاني و از بين مي روند، همان طور كه خداي تعالي از قول اين قبيل افراد نقل فرموده است. آن جا كه مي فرمايد:

«و جز زندگي دنيوي، حياتي نيست، مي ميريم و زنده مي شويم و جز روزگار، ما را از بين نمي برد». [1] .

لذا حق تعالي انبيا را فرستاد تا بندگان طاغي خودش را بيدار نمايند و به آنان بفهمانند كه وطن شما جاي ديگر است و اقامتگاهتان سراي ديگر و اين عالم، جاي گذشتن است براي برداشتن توشه ي عالم ديگر.


پاورقي

[1] (و قالوا ما هي الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما يهلكنآ الا الدهر...) جاثيه: 24.


بازگشت