خداوند و فراهم كردن اسباب سعادت روح


همان طور كه خداوند «بدن» را ضايع نگذاشت و به هر چيز نيازمند



[ صفحه 36]



بود در حفظ و بقا برايش قرار داده، همچنين «روح» را كه به منزله ي راكب و سلطان «مملكت» تن است، مهمل نگذاشته است و جميع اسباب تحصيل سعادت ابدي را به جهت او مهيا فرموده است.

در باطن انسان «عقل» را آفريد كه خود پيغمبر داخلي براي انسان به شمار مي رود. كارش بيدار كردن انسان از مستي هوا و هوس و يادآوري اش از وقوف بين يدي الله (روز قيامت و ايستادن مقابل خداوند جهت بازپرسي از اعمال و افعال و اقوال) و واداري اش به بار سفر و آماده شدن براي چنين سفر هولناكي است، تا بتواند هر چه بيشتر، معرفت و كارهاي شايسته تحصيل نمايد.

يادآوراني هم در خارج معين فرمود كه انسان را راهنمايي نمايند و به آنچه عقلشان - كه همان راهنماي دروني است - به آنها مي گويد، تذكر دهند.

همراه پيغمبران نيز كتابهاي آسماني فرستاد [1] كه مشتمل بر مواعظ و نصايحي است كه اگر كوهها مثل انسان عاقل بودند و مي شنيدند متزلزل مي شدند. [2] و اگر كسي به اين آيات بيدار نشود، اميد رستگاري در او نيست. به قول قرآن مجيد: «پس به كدام سخن ديگر پس از آن ايمان مي آورند؟». [3] .



[ صفحه 37]




پاورقي

[1] (لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان...) حديد: 25.

[2] (لو أنزلنا هذا القرءان علي جبل لرأيته خشعا متصدعا من خشية الله و تلك الأمثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون) حشر: 21.

[3] (... فبأي حديث بعده يؤمنون) اعراف: 185.


بازگشت