خلاصه اي از محتواي كتاب صلاة الخاشعين


قسمت اول: اين قسمت، از مقدمه شروع مي شود و از فضيلت و اهميت نماز سخن مي گويد. «نماز» را برترين كارها و سبب تقرب به حق و موجب خاموش كردن آتش گناهان مي شمارد و طبق روايتي، آن را برتر از حج، عمره و توشه ي سفر آخرت مي داند.

آنگاه به حكم عقل سليم و آيات و اخبار، نماز مؤثر در قرب حق و رستگاري را مشروط به حضور قلب و داشتن شرايط و برطرف نمودن موانع مي داند.

آنگاه در بيان موانع قبولي نماز بر آنچه نزد انسان مهم است تكيه مي كند؛ به اين ترتيب كه هر چه آدمي به آن اهميت مي دهد، توجهش حتي در نماز نيز به آن معطوف مي گردد و نمي گذارد آن طوري كه سزاوار است با خداي خود راز و نياز نمايد.

«غفلت» را از موانع نماز مي شمارد كه به راستي مزاحم ترقي مؤمن است و نماز را چاره ي اين درد مي داند.

سپس با بياني رسا فرق بين شرايط صحت و شرايط قبولي نماز را عنوان مي كند و خواننده را به تحصيل حضور قلب تشويق مي كند به اين



[ صفحه 22]



ترتيب كه شرايطش را ايجاد و موانعش را دفع نمايد.

قسمت دوم: در اين قسمت، مراد از حضور قلب در عبادات و چگونگي تحصيل آن را مي پروراند و مي رساند كه: مقصود از قلب، همان روح، نفس و مجردات است كه بايد تزكيه شود تا به بركت پيدا شدن سنخيت از عالم ملكوت بهره ي بيشتري ببرد و مراد از حضور را توجه به گفتنيها و افعال نماز و خالي كردن فكر از غير آنچه در اوست مي داند و مخصوصا بر مهم شمردن نماز تكيه مي نمايد.

اگر كسي دنيا نزد او مهمتر از آخرت باشد، به حضور قلب موفق نمي شود و از عبادت لذتي نمي برد.

آنگاه دستوراتي براي قطع علاقه ي دنيا مي دهد تا زمينه براي حضور قلب فراهم گردد.

براي نجات از پرتي حواس، دستوراتي كه راجع به طرز نماز خواندن و مستحبات آن رسيده بايد رعايت شود. نظر چشم كنترل باشد و از حيث مكان نيز جاي مناسب و نمازگزار نيز در حال خستگي و فشار جسمي نباشد و به طور كلي تذكر به اين مطلب مي دهد كه هر سرگرم كننده ي از ياد خدا دشمن است و بايد با او نبرد كرد.

قسمت سوم: در اين قسمت، مقدمات نماز، افعال و اقوال آن را مورد نظر قرار مي دهد. از طهارت ظاهري به طهارت باطني توجه مي دهد و از نجاسات باطني، كبر، فخر، هوا را به منزله ي سگ، خوك و كافر مي داند و حقد، حسد و عداوت را به منزله ي مردار و ظلم را به منزله ي خون و پيروي و ميل به شهوات را به منزله ي بول و غايط و دنيادوستي را به منزله ي شراب



[ صفحه 23]



دانسته، مطهر هر كدام را نيز مناسب خودش بيان مي فرمايد.

هنگام قيام به نماز، بايد به ياد برپايي قيامت افتاد و به ياد ايستادن در محضر پروردگار براي پس دادن حساب.

بايد نمازگزار متوجه باشد با چه كسي سخن مي گويد؟ و از چه كسي حاجت مي طلبد؟ عظمت خدا را هنگام تكبير، ملتفت باشد و جز خدا را در جنب حق، كوچك شمارد و گرنه از شيريني ياد خدا محروم و از جوار قربش محجوب خواهد بود.

پيش از شروع به خواندن حمد، نمازگزار بايد از شر شيطان به خدا پناه ببرد تا او را در نماز رها كند؛ ولي شرط استعاذه با حقيقت همراه بودن است نه زبان تنها؛ لذا بايد راههاي ورود شيطان را نيز ببندد و اساس راههاي ورود شيطان را در شهوت و غضب مي داند.

سپس با شروع به حمد، توجه به رحمت رحمانيه و رحيميه ي حق را ضروري دانسته آنگاه خداي را بر همه ي نعمتهايش سپاس مي گويد؛ نعمتهايي كه از رحمتش همان رحمت بي پايانش سرچشمه مي گيرد؛ الطافي كه از رحمت رحماني اش در اين جهان ظهور يافته و به هر كس هر چه لازم داشته، عنايت فرموده است و نعمتهاي باطني و معنوي اش كه در هدايت خاصش خلاصه مي شود و همان رحمت رحيميه اش مي باشد.

همچنين از يادآوري رحمتش اميدوار مي گردد و با تذكر به روز جزا و عظمت حق در آن روز (مالك يوم الدين) خائف مي شود و با ادراك عجز خود در برابر عظمت حق، شرط بندگي را به جاي آورده اظهار مي دارد: «تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم».



[ صفحه 24]



بزرگترين نعمتي كه از تو مي خواهيم، دوام و پايداري بر راه راست توحيد و يكتاپرستي است؛ راه آنان كه بر ايشان نعمت را مستدام داشتي از پيغمبران، صديقان، شهيدان و صالحان نه چون يهود كه بر آنان خشم كرده شده و نه چون نصاري كه در وادي ضلالت افتادند و براي خدا شريك قايل شدند.

پس از مختصري از شرح سوره ي توحيد، به افعال نماز و بيان حقايق در آن مشغول مي شود و راستي چه بيانات جالبي درباره ي ركوع، سجود و تشهد دارد و چه نكاتي را يادآور مي شود؛ مثلا هنگام رفتن به سجده و سر برداشتن، متذكر اول و آخر خودش باشد كه از خاك آفريده شده و به خاك نيز برمي گردد و سپس از خاك نيز برانگيخته خواهد شد.

قسمت چهارم: در اين قسمت، تعظيم حق را در بنده دانستن خود دانسته رجا، خوف و همچنين حيا را براي قبولي نماز، شرط مي داند.

براي بيان موانع نماز، حديث معاذ از رسول خدا صلي الله عليه و آله را عنوان مي كند و از غيبت، ريا، تكبر، عجب، حسد، قساوت و در آخر اراده ي شهرت داشتن به عمل را از موانع قبولي نماز مي شمارد.

در خاتمه، مختصري از برنامه ي تهذيب و تزكيه را به عنوان طريق نجات ياد مي كند براي اغنيا، كسبه و ديگران توصيه مي كند حتما اوقات شبانه روز خود را طبق برنامه اي تقسيم نمايند تا بهره ي كافي از اين سرمايه ي خدادادي ببرند.

روانش شاد و يادش گرامي باد كه چگونه خداوند او را موفق داشت از عمرش بهره ببرد و آثار باقي از خودش به يادگار بگذارد. باشد كه ما



[ صفحه 25]



هم راهش را ادامه دهيم و از خداوند، توفيق بهره برداري از اين عمر زودگذر را بخواهيم. اللهم وفقنا لما تحب و ترضي و جنبنا عمالا تحب بمنه و كرمه.

شيراز - سيد محمدهاشم دستغيب

15 شعبان 1402 ميلاد مسعود ولي عصر (عج)

مطابق با: 18 / 3 / 1361 ه. ش.



[ صفحه 26]




بازگشت