سوره ي المزمل آيات 1 تا 6


«يا ايها المزمل، قم الليل الا قليلا، نصفه او انقص منه قليلا، او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا، انا سنلقي عليك قولا ثقيلا، ان ناشئة الليل هي اشد وطئا و اقوم قيلا»

يعني الا اي رسولي كه در جامه (فكرت و خاموشي) خفته اي، هان شب را به نماز و طاعت خدا برخيز مگر كمي كه نصف يا چيزي كم تر از نصف باشد (به استراحت پرداز)، يا



[ صفحه 69]



چيزي بر نصف بيفزا و به تلاوت آيات قرآن با توجه كامل مشغول باش. ما به وحي خود كلام بسيار سنگين (و گرانمايه قرآن را) بر تو القا مي كنيم، البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترين شاهد اخلاص (و صفاي) قلب و دعوي صدق ايمان است.

در تفسير نمونه آمده است: «تعبير به «قيام» در جمله ي «قم الليل» به معني برخاستن در مقابل خوابيدن است، نه فقط روي پا ايستادن است و اما تعبيرات مختلفي كه درباره ي مقدار شب زنده داري در اين آيات آمده، در حقيقت براي بيان تخيير است و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را مخير مي كند كه نيمي از شب يا چيزي كم تر يا چيزي بيش تر را بيدار بماند و تلاوت قرآن كند. در مرحله ي اول تمام شب را جز مقدار كمي ذكر مي كند و بعد تخفيف داده و آن را به نيمي از شب مي رساند و سپس كم تر از نيم. بعضي گفته اند: منظور تخيير در ميان «دو سوم» و «نصف» و «يك سوم» شب است، به قرينه ي آيه اي كه در آخر همين سوره خواهد آمد كه مي فرمايد: «ان ربك يعلم انك تقوم أدني من ثلثي الليل و نصفه و ثلاثه».

بعضي از مفسران گفته اند كه منظور از جمله ي «قم الليل الا قليلا» اين است كه تمام شب ها را جز بعضي از شب ها به پا خيز و به اين ترتيب استثنا در اجزاي شب نيست، بلكه در افراد شب ها است، ولي اين تفسير با توجه به مفرد بودن «ليل» و تعبير به نصف و كم تر از آن، درست به نظر نمي رسد.

گفتيم گرچه مخاطب در اين آيات شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم [است]؛ ولي ذيل سوره نشان مي دهد كه مؤمنان هم در اين برنامه با شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم همگام بودند. اكنون سخن در اين است كه آيا اين قيام و شب زنده داري در اوايل دعوت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بر همگان واجب بوده است يا نه؟ بعضي از مفسران معتقدند اين امر واجب بوده، بعدا آيه ي آخر سوره، اين حكم را نسخ كرده و فاصله ي آن حدود يك سال بوده است؛ حتي بعضي معتقدند كه اين



[ صفحه 70]



حكم قبل از تشريع نمازهاي پنجگانه بوده و پس از آن كه نمازهاي پنجگانه تشريع شد، اين حكم نسخ گرديد.

همان طور كه مرحوم طبرسي در مجمع البيان نيز آورده، در ظاهر آيات اين سوره چيزي كه دليل بر نسخ باشد به چشم نمي خورد و بهتر آن است كه گفته شود. اين قيام و عبادت، مستحب و سنت مؤكده بوده و هرگز جنبه ي وجوب نداشته است، جز در مورد شخص پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه طبق بعضي از آيات ديگر قرآن، نماز شب بر او واجب بوده است و مانعي ندارد كه اين مسئله براي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم واجب باشد و بر مسلمين مستحب، از اين گذشته آنچه در روايات فوق آمده منحصر به نماز نيست؛ چرا كه نماز شب نيمي از شب يا دو ثلث از شب و يا حتي يك ثلث از شب را اشغال نمي كند؛ آنچه در آيه مطرح است قيام براي ترتيل قرآن است.

بنابراين در اوايل كار اين حكم به صورت مستحب موكدي بوده و بعد تخفيف داده شده است و با توجه به اين كه در آغاز هر كار مخصوصا در اوايل يك انقلاب بزرگ، هميشه توان و نيروي بيش تري لازم است. جاي تعجب نيست كه يك چنين دستور فوق العاده اي به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان داده شده باشد كه قسمت زيادي از شب را بيدار بمانند و به محتواي اين برنامه ي جديد و تعليمات انقلابي آن آشنا گردند و علاوه بر آگاهي، خود را براي پياده كردن آن، از نظر روحيه بسازند.

اين آيات بار ديگر اهميت شب زنده داري و نماز شب و تلاوت قرآن را در آن هنگام كه غافلان در خوابند، گوشزد مي كند قبلا نيز اشاره كرده ايم عبادت در شب، مخصوصا در سحرگاهان و نزديك طلوع فجر، اثر فوق العاده اي در صفاي روح و تهذيب نفوس و تربيت معنوي انسان و پاكي قلب و بيداري دل و تقويت ايمان و اراده و تحكيم پايه هاي تقوا در دل و جان انسان دارد كه حتي با يك مرتبه آزمايش انسان آثار آن را به روشني در خود



[ صفحه 71]



احساس مي كند. به همين دليل علاوه بر آيات قرآن، در روايات اسلامي نيز تأكيد فراواني روي آن شده است؛ از جمله در حديثي از امام صادق عليه السلام مي خوانيم: «ان من روح الله تعالي ثلاثه: التهجد بالليل و افطار للصائم و لقاء الاخوان»؛ سه چيز از عنايات مخصوص الهي است: عبادت شبانه و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادران مسلمان.

«ان ناشئة الليل هي أشد وطئا و اقوم قيلا»؛ مسلما برنامه ي عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت تر است. اين آيات همچنان به بحث درباره عبادت شبانه و آموزش هاي معنوي در پرتو تلاوت قرآن در دل شب ادامه مي دهد و در حقيقت به منزله بيان دليلي است براي آنچه در آيات قبل آمده است. مي فرمايد: اين دستور عبادت و تلاوت شبانه به خاطر آن است كه برنامه (عبادت و تعليم) شب پابرجاتر و با استقامت تر است. «ناشئة» از ماده ي «نشي» به معني «حادثه» است و در اين كه منظور از آن در اينجا چيست، سه تفسير براي آن ذكر شده:

نخست اين كه منظور ساعات شب است كه يكي بعد از ديگري حادث مي گردد يا خصوص ساعات آخر شب و سحرگاه؛ ديگر اين كه منظور برنامه قيام براي نماز و عبادت و تلاوت قرآن است، همان گونه كه در حديثي از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: «هي القيام في آخر الليل الي صلوة الليل»؛ منظور قيام آخر شب براي نماز شب است و در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه آمده «قيامه عن فراشه لا يريد الا الله»؛ منظور برخاستن از بستر است كه هدفي جز خدا نداشته باشد؛ سوم اين كه منظور آن حالات معنوي و روحاني و نشاط و جذبه ي ملكوتي است كه در دل و جان انسان در اين ساعات مخصوص شب به وجود مي آيد كه آثارش در روح انسان عميق تر و دوامش بيش تر است.

البته اين تفسير و تفسير قبل از آن لازم و ملزوم يكديگرند و مناسب است كه هر دو در



[ صفحه 72]



معني اين جمع باشد. «وطئا» در اصل به معني گام نهادن و هم چنين به معني توافق نكردن است. تعبير به «اشد وطئا» يا به معني مشقت و زحمتي است كه قيام و عبادت شبانه دارد و يا به معني تأثيرات ثابت و راسخي است كه در پرتو اين عبادات در روح و جان انسان پيدا مي شود. البته معني دوم مناسب تر است. اين احتمال نيز وجود دارد كه به معني توافق بيش تري است كه در اين لحظات ميان قلب و چشم و گوش انسان و بسيج همه ي آنها در مسير عبادت پيدا مي شود.

«أقوم» از ماده ي «قيام» به معني پابرجاتر و صاف تر است و «قيل» به معني سخن گفتن است كه در اينجا اشاره به ذكر خدا و تلاوت قرآن است. روي هم رفته اين آيه از آياتي است كه با تعبيرات پر محتوايش رساترين سخن را درباره عبادت شبانه و نيايش سحرگاهان و راز و نياز با محبوب در ساعاتي كه اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهم تر است و هم چنين تأثير آن در تهذيب نفوس و پرورش روح و جان انساني، بيان كرده است و نشان مي دهد كه روح آدمي در آن ساعات آمادگي خاصي براي نيايش و مناجات و ذكر و فكر دارد». [1] .

در تفسير ادبي خواجه عبدالله انصاري آمده است: «اي جوانمرد! هيچ كرامت چنان نبود كه در شب تاري از بستر گرم برخيزي و بر درگاه باري با تضرع و زاري و در مناجات شوي و به زبان نياز در حضرت راز گويي؛ الهي! بارم ده تا قصه درد خود به تو بردارم، بر درگاه تو مي زارم و در اميد و بيمم مي نازم. خدايا! واپذيرم تا با تو پردازم. يك نظر در من مي نگر، تا دو گيتي به آب اندازم، عزيز من! در شب بيدار و هشيار باش كه شب بوستان دوستان است و بهار عارفان. شب مرغزار محبان است و نور صادقان. شب سرور مشتاقان



[ صفحه 73]



است و راحت روح مطيعان.


پاورقي

[1] تفسير نمونه ج 25 صص 166 - 176.


بازگشت