سفارش به نماز شب در روايات


با اين كه در فصل سوم همين كتاب به طور مفصل روايات متعددي در اين زمينه نقل شده است در عين حال جهت روشن شدن زمينه ي بحث، در اينجا نيز به تعدادي از روايات به طور گذرا اشاره مي شود.

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: بر شما باد به نماز شب، اگر چه يك ركعت باشد [1] و مي فرمود: «هميشه جبرئيل مرا توصيه به قيام و نماز شب مي نمود و آن قدر در اين باره سفارش مي كرد كه گمان كردم خوبان امتم شب را نمي خوابند مگر كمي از آن را.» [2] .

و از امام صادق عليه السلام منقول است كه: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، وصي و ولي خويش حضرت أميرالمؤمنين عليه السلام را به اعمال و صفاتي چند سفارش نموده، از آن جمله فرمود: يا علي! بر تو باد به خواندن نماز شب و اين جمله را سه بار تكرار فرمود. [3] .

هم چنين امام صادق عليه السلام فرمود: «شيعه ي ما نيست كسي كه نماز شب نخواند.» [4] .

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «نماز شب نور است.» [5] و در تفسير علي بن ابراهيم ذيل آيه شريفه 29 از سوره مباركه اسراء از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: سبب نور در قيامت نماز خواندن در دل شب است. [6] و حضرت علي عليه السلام فرمود: از آن هنگام كه از پيامبر شنيدم كه نماز شب نور است، هرگز آن را ترك نكردم. [7] .

گويند جبرئيل به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: اي محمد! هر قدر مي خواهي زندگي



[ صفحه 45]



كن، همانا تو خواهي مرد. هر كس را خواستي دوست بدار، همانا از او جدا خواهي شد. هر عمل خواستي، انجام بده، پاداش آن را خواهي ديد، آگاه باش كه شرافت مرد، عبادت او در شب است و عزت وي بي نيازي جستن از مردم است. [8] .

ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه فرمود: شريفان امت من، حاملان قرآن و ياران شب هستند. [9] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: برترين نماز بعد از نماز واجب، در دل شب نماز خواندن است. [10] انس بن مالك نيز از آن بزرگوار نقل كرده كه فرمود: «دو ركعت نماز در دل شب براي من از دنيا و آنچه كه در آن است بهتر است.» [11] و نيز فرمود: اگر بر امتم دشوار نبود آن دو ركعت را براي آنها واجب مي كردم. [12] .


پاورقي

[1] كنز العمال ج 7 ح 21431.

[2] امالي صدوق ص 257.

[3] وسائل الشيعه ج 5 باب 39 ح 1.

[4] المقنعه ص 19.

[5] ميزان الحكمة ج 10 ص 234.

[6] تفسير قمي ج 2 ص 25.

[7] بحارالانوار ج 40 ص 17.

[8] امالي صدوق ص 141.

[9] امالي صدوق ص 141.

[10] كنز العمال ج 7 ص 21397.

[11] علل الشرايع ج 2 ص 52.

[12] كنز العمال ج 7 ص 21405.


بازگشت