پيشگفتار




شب خيز كه عاشقان به شب راز كنند

گرد در و بام دوست پرواز كنند



هر جا كه دري هست به شب مي بندند

الا در دوست را كه شب باز كنند



انسان در دوران زندگي پر شر و شور خود دستخوش جريانات و القائات فكري گوناگوني قرار مي گيرد و به تناسب استعدادهاي دروني و محيط و زمينه ي فكري واكنش هاي مختلفي نشان مي دهد و در مسيري كه نشأت گرفته از جهان بيني او است قرار مي گيرد. آنچه كه در طول تاريخ بشر همواره دستگير او در تمام پستي و بلندي هاي زندگي وي بوده، ميزان و نوع رابطه ي وي با خالق بي همتا است. اين خداشناسي است كه به بشر ياد مي دهد چگونه حركت كند و كدام مسير، او را به سر منزل سعادت و خوشبختي و كمال واقعي خود مي رساند. انسان همواره طالب كمال است و تاريخ نشان داده هرگز انسان هايي كه از مسير حقيقت دور افتاده اند نتوانسته اند به آن كمال مطلوب دست يابند. لذا مذاهب و عقايد گوناگوني تشكل يافته كه اساس اكثريت قريب به اتفاق آنها اقناع حس پرستش بوده است. بشر غرق شده در هوي و هوس مي خواسته لجامي از حقيقت بر هوس باطل خود بزند.

كساني كه در مسير خداشناسي زحمات طاقت فرسايي را متحمل شده اند و به لب توحيد و مغز آن دست يافته اند دركي ماوراي ديگر انسان ها نسبت به طبيعت و جهان اطراف خود و عقايدي كاملا متفاوت از اهل باطل و عصيان داشته اند.

يكي از بزرگان مي گويد: «اگر انسان تسليم خدا شود، رأي و سليقه خود را كنار بگذارد و خود را به تمام معنا به خدا واگذار نمايد، خداوند او را براي خود تربيت مي كند. كسي كه براي خدا تربيت شده با كسي كه صبح تا به شب مشغول امور دنيوي است و با خدا و خداپرستان كاري ندارد تفاوت بسيار دارد.»



[ صفحه 10]



و باز مي گويد: «اگر چشم براي خدا كار كند، مي شود «عين الله» و اگر گوش براي خدا كار كند، مي شود «اذن الله» و اگر دست براي خدا كار كند، مي شود، «يدالله» تا مي رسد به قلب انسان كه جاي خدا است كه فرموده اند: «قلب المؤمن عرش الرحمن» قلب مؤمن، عرش خداوند رحمان است.»

«كارها را بايستي براي او بكني، آن هم با محبت او؛ يعني او را دوست داشته باشي و اعمالت را به دوستي او انجام دهي. داشتن محبت به خدا، و انجام عمل براي خدا سر همه ترقيات معنوي بشر است و اين در سايه مخالفت با نفس است؛ بنابراين تمام ترقيات بشر در مخالفت با نفس است، تا با نفس كشتي نگيري و زمينش نزني، ترقي نمي كني.»

و از جمله روش هاي نيل به آن كان عظمت و سرچشمه زلال معرفت، تهجد و شب زنده داري است. پروردگار عظيم الشأن را سپاس مي گويم كه بر اين بنده كم ترين منت نهاد تا به قلم قاصر و بيان الكن خويش مجموعه اي ناقابل را به دوستداران حق و حقيقت و متهجدين شب زنده دار تقديم دارم؛ تا بلكه با دعاي خير خود من حقير عاصي را نيز دستي گيرند و از ظلمات معاصي نجات بخشند.

خداي تعالي را شاكرم كه اجلم را تا تكميل نهايي اين مجموعه به تأخير انداخت و با الطاف بيكران خويش بنده نوازي نمود. و اينك اين هديه ناقابل در مقابل شما عزيزان صاحب بصيرت قرار دارد. اميدوارم بزرگان و سروران معزز به ديده ي اغماض نگريسته، اشكالات اين مجموعه را به اين حقير گوشزد نمايند تا در نوبت هاي چاپ بعدي رفع شده و در اختيار عزيزان قرار گيرد. ان شاء الله تبارك و تعالي

السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

سيد حسن موسوي



[ صفحه 12]




بازگشت