درياي پر تلاطم


در اين صحنه پرغوغاي زندگي، كه دهها نوع نگراني و اضطراب و صدها نوع دلهره و خيال پوچ، چهره حقيقي زندگي را تيره و تار



[ صفحه 22]



ساخته و تلاطم و نابساماني آن، هر روز بيشتر و گسترده تر مي گردد.

روزي نيست كه چندين اندوه و غم، يا خوشي و لذت به انسان روي نياورد، گاهي شدت اين حالات در حدي است كه انسان را از توجه به مركز دائره هستي باز داشته و به پريشاني و اضطراب دائمي يا طغيان و سركشي دچار سازد... تنها ذكر خدا و ايجاد علاقه و ارتباط با پروردگار عالم به وسيله نماز و دعا است كه به سان عقربه ساعت نماي كشتي، او را از انحراف و نوسان امواج، نجات داده و به شاهراه حيات و نجات و به سوي هدف نهائي خلقت كه عبارت از سعادت و تكامل واقعي بشري است سوق مي دهد. در قرآن مجيد، به اين حقيقت روشن، اشاره گرديده و به «جهت نمائي» نماز در هدايت انسانها و افكار و عقول بشري تصريح گشته است جائي كه مي تابد «انسان بسيار حريص و آزمند آفريده شده است آنگاه كه زيان بيند سخت بي تاب، و خوددار و ممسك است، مگر نمازگزاراني كه در نماز خود پايدارند» [1] .

و (ارتباط دائمي خود را با پروردگار خويش حفظ كرده اند)

راز جهت نمائي نماز، بسيار بديهي و روشن است چون نمازگزار افق ديد خود را به جهان مادي و محدود منحصر نمي كند، بلكه او به جهان ديگر نيز همانند همين دنيا توجه و عنايت دارد و در زندگي واپسين و در عمران و آبادي آن نيز مي كوشد تا موانع و آفات آن را نيز



[ صفحه 23]



ريشه كن و برطرف سازد.

آري! در اين درياي پر تلاطم زندگي، نماز بزرگترين راهنما و عاليترين وسيله آرام بخش روان آدمي است كه انسان را از رنج تنهائي و احساس بي پناهي و بيچارگي، و از ظلمت و تيرگي آلودگيهاي مادي نجات بخشيده و به كرم و لطف خداوندي اميدوار مي سازد و اين مطلب از نظر روان شناسي نيز به مرحله ثبوت رسيده است كه، اميد براي انسان توان بخش و انرژي زاست و انسان اميدوار هرگز خود را ضعيف و ناتوان احساس نمي كند. در كتاب آسماني قرآن نيز به توان بخشي نماز اشاره گرديده است جائي كه مي فرمايد:

«از روزه و نماز براي حل مشكلات خود، كمك بگيريد» [2] .

پس نماز تنها يك عبادت ساده و معمولي نيست كه جنبه الزامي و اجباري يا تعبدي محض داشته باشد بلكه وسيله مطمئني است براي سازندگي روح و تحصيل آرامش روان، و استمداد معنوي از خالق يكتا و عامل نيرو بخشي است براي حل مشكلات و تعيين تكليف در مسير حيات و زندگي و بالاخره پيوندي است ميان انسان محدود و متناهي، با مبدء نامحدود و نامتناهي، نماز كشش روح است به سوي كانون معنوي، و قرار گرفتن «بينهايت كوچك» در برابر «بي نهايت بزرگ»

«آن جوان اروپائي» نيز در شرح مسلمان شدن خود مي گويد:

«نمازهاي روزانه سدهاي ماديت را در برابر چشمان من فرو



[ صفحه 24]



ريختند از آن هنگامي كه دين اسلام را قبول كرده و مسلمان شده ام و مرتب نمازهاي پنجگانه را به جا مي آورم سدهاي ماديت را شكسته ام، نمازهاي يوميه پيوسته مرا از وظايف خود، نسبت به پروردگار عالم آگاه مي دارد و مرا دائما متوجه تكليف خود نسبت به روح خويش و نسبت به همنوعانم مي سازد از اين رو مي دانم يك نمازگزار تا چه حد به خداوند نزديكتر است...» [3] .


پاورقي

[1] ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا، و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين الذين هم علي صلوتهم دائمون - (معارج آيه هاي 23-18).

[2] استعينوا بالصبر و الصلوة. (سوره بقره، آيه ي 45).

[3] خالد درلانگرر مراف» نقل از نور دانش سال 1341 شمسي.


بازگشت