جزئيات و فصول اذان
أذان هيجده جمله كامله است سرآغاز آن چهار مرتبه: الله اكبر
الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر: خدا بزرگتر از آن است كه توصيف شود و بزرگتر از هر چيز و با عظمت تر از هر شخصي است كه مي پنداريد او داراي مقام و عظمت يا شأن و شوكتي است.
انسان غرق در ماديات، در حال پنجه افكني به مشكلات و سرگرمي هاي بازدارنده، ضربات محكم تر و كوبنده تري را مي طلبد كه او را از تنگناي محاصره ماديت برهاند و به عالم معني و روحانيت الهي جذب نمايد.
[ صفحه 16]
تكبير آغازين أذان چهار بار آن هم با صداي بلند و رساي مؤذن تا حدودي اين جدارها و عائق ها و موانع را برطرف مي سازد و انسان غافل را به خود و مبدأ خود متوجه مي سازد و تا به خود آيد و راه را از چاه تشخيص دهد. و محور حقيقي حيات و زندگي را باز يابد.
اشهد أن لا اله الا الله: «گواهي مي دهم كه جز خداي يكتا، خدائي كه قابل پرستش باشد وجود ندارد»...
ريشه هاي ماديت و فرورفتن در عوالم بازدارنده آنچنان در وجود آدم قوي و نيرومند است كه او را سرمست جذبه هاي خود مي سازد اين امكان هست كه با تكبيرهاي چهارگانه، هنوز ريشه هاي ماديت و توجه به عوالم مادي از او قطع نشود و در دل او هواي نفس و وسوسه هاي شيطاني دغدغه كنند بند دوم اذان اين ريشه ها و رشته ها و هواها را نيز مي خشكاند و او را به سوي آفريدگار يكتا كه جز او معبودي نيست سوق مي دهد و شخص را به شهادت و گواهي او وا مي دارد:
أشهد أن محمدا رسول الله: «و گواهي مي دهم كه محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) فرستاده و پيامبر خدا است»
اقرار به توحيد و يگانگي پروردگار لازمه اش پذيرفتن برنامه هاي تشريعي و هدايتي خداوند متعال نيز مي باشد در اين فراز از اذان، مسلمان معتقد مي گويد كه من پس از تكبير خدا و شهادت و گواهي بر وحدانيت او مي گويم: رسول و برنامه هاي رسالت را نيز قبول دارم و عامل به آنها هستم و خواهم بود.
[ صفحه 17]
اشهد ان عليا ولي الله: (هر چند جزء اذان و اقامه نيست ولي بهتر است به قصد قربت و ثواب گفته شود) «گواهي مي دهم علي، ولي و جانشين رسول خدا است»
پس از اقرار به رسالت، امامت و ولايت نيز (بنا به اعتقاد شيعه) ادامه دادن و تعقيب برنامه ي رسالت مي باشد.
حي علي الصلوة: بشتاب به سوي نماز، بشتاب به سوي نماز...
پس از اقرار به توحيد و شهادت به رسالت و ولايت، التزام عملي به آن اقرارها انجام دادن نماز و اداء فرائض الهي است كه در صدر آنها نماز قرار گرفته است.
حي علي الفلاح، حي علي الفلاح: بشتاب به سوي رستگاري، بشتاب به سوي رستگاري...
انجام نماز تنها راه رستگاري و فلاح نيست بلكه راههاي ديگري نيز مانند پرداخت زكات و امر به معروف و نهي از منكر و ديگر راههاي فلاح و سعادت و رستگاري نيز، هست نمازگزار به خود نبالد كه تنها با انجام نماز تمام خيرات و بركات و تمام ابزارهاي فلاح را به دست آورده است بلكه جز نماز و روزه ديگر راههاي فلاح و سعادت نيز وجود دارد كه در زندگي هر مسلماني قابل طرح و عمل مي باشد. و انسان خداي جوي، آنها را نيز مي طلبد.
حي علي خير العمل، حي علي خير العمل: بشتاب به سوي بهترين عمل، بشتاب به سوي بهترين عمل...
بهترين عمل، مصداقهاي فراواني دارد كه يكي از آنها، نماز
[ صفحه 18]
مي تواند باشد و جز نماز نيكي به برادران، احسان، نيكوكاري در حق ديگران و انجام دادن ديگر فرائض و واجبات مالي و جاني و غيره، هر كدام از اين اعمال از مصاديق بارز و روشن بهترين اعمال هستند.
الله اكبر الله اكبر «خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است»
باز برمي گرديم به سوي تأكيد بر توحيد و تجليل و بزرگداشت مقام شامخ الوهيت؛ چون تمام موجودات رشحه اي از آن وجود نامتناهي و نشانه اي از آن هستي بي نشان مي باشند عظمت و بزرگواري اوست كه مي تواند تمام بزرگي ها و بزرگ منشي ها را در خاطره ها و ديده ها كمرنگ نشان دهد و انسان را به سوي معبود خود و حيات واقعي خويش جذب و جلب نمايد.
لا اله الا الله، لا اله الا الله: «جز معبود حقيقي يكتا، اله و معبودي نيست...
آري باز به وحدانيت و يكتائي پروردگار اين شاه بيت حيات و هستي باز مي گرديم. و تأكيدي بر يكتائي او داريم چون اساس كار و حقيقت امر بر يكتائي او استوار است اگر لا اله الا الله نباشد، نماز، اذان عبادت اثري نخواهد داشت تكرار و تأكيد بر آن دليل روشني بر اهميت آن مي باشد ثانيا اين احتمال نيز وجود دارد كه اشتغالات جزئي خود هر چند اشتغال به ذكر و قرائت فصول اذان نيز بوده باشد او را از توجه به مبدأ اصلي باز دارد و نوعي غفلت پيش آورد از اين رو معبود حقيقي و يكتا را مجددا مورد توجه و ذكر قرار مي دهد مبادا أس اساس عبادت و زير بناي اصلي معارف و مكارم، و سرمايه ي
[ صفحه 19]
اساسي ديانت و تقوي فراموش گردد و از خاطرها و خاطره ها محو شود يا كمرنگ جلوه گر شود پس لا اله الا الله معبودي جز آن معبود حقيقي و واقعي كه رو به سوي او دارم وجود خارجي ندارد.
پس از ذكر اذان، اقامه شروع مي شود كه در واقع تكرار اذان و تأكيد بر مواضع توحيدي آن مي باشد و نمازگزار را وارد نماز و گفتگوي صميمي و راز و نياز با آفريدگار خود مي گرداند و با حمد و سپاس و شكر بر نعمتها و عنايات او وارد اصل عبادت مي گردد كه در بخش بعدي مورد مطالعه و توجه قرار مي گيرد:
[ صفحه 20]