نيايشي از آية الله حسن زاده ي آملي


الهي! دل بي حضور، چشم بي نور است.

الهي! خفتگان را نعمت بيداري ده، و بيداران را توفيق شب زنده داري و



[ صفحه 53]



گريه و زاري.

الهي! آزمودم تا شكم داير [1] است، دل باير [2] است.

الهي! تا كعبه ي وصلت فرسنگ هاست و در راه خرسنگ ها. و اين لنگ به مراتب كم تر از خرچنگ.

الهي! پيشاني بر خاك نهادن آسان است، دل از خاك برداشتن دشوار.

الهي! به سوي تو آمدم؛ به حق خودت مرا به من برمگردان.

الهي! در بسته نيست، ما دست و پا بسته ايم.

الهي! آن كه سحر ندارد، از خود خبر ندارد.

الهي! از من آهي، و از تو نگاهي.

الهي! آن كه در نماز جواب سلامي نمي شنود، هنوز نمازگزار نشده. ما را با نمازگزاران بدار.

الهي! تاكنون مي گفتم: جهان را براي ما آفريدي، اكنون فهميدم كه خودت هم براي مايي.

الهي! شكرت كه مي گويم: شكرت [3] .


پاورقي

[1] داير: آباد.

[2] باير: مقابل داير.

[3] حسن زاده آملي، الهي نامه.


بازگشت