كجايند ياران بي ادعا
كربلا صحنه آزمايش است و صحنه نماياندن جوهره هر كس بر خود و غير خود تا روشن شود كه سره است يا ناسره؟ كربلا محك تجربه است، تصفيه خانه است تا معلوم شود چه كسي شايسته ماندن و درخشيدن بر تارك قرن ها است و چه كسي بايد به زباله دان تاريخ افكنده شود.
كجا رفتند آن نهصد نفر از تابعين و صحابه اي كه با حسين عليه السلام در مني بر اداي امانت پيمان تبليغ بستند؟ آيا در ميان آن فراموشيان عالمِ اموات جز آن هفتاد و چند تن، زنده اي نمانده است كه امام را پاسخ دهد؟ مردان حق را سزاوار نيست كه سر و سامان اختيار كنند و دل به حيات دنيا خوش دارند، آن گاه كه حق در زمين بي كس و غريب مانده است؟
خورشيد سرخ تاسوعا در افق نخلستان هاي كرانه فرات غروب كرده است.
زمين از دل ذرات به آسمان پيوسته است... و اصحاب، نماز عشق مي گزارند. آن ها كه مانده اند همه اصحاب عاشورايي امامند و اينان را غير از ياد خدا و نام خدا هيچ پيوندي با دنيا نيست.