در تعداد نمازهاي واجب و اوقات نمازهاي يوميه و نافله هاي آنها


مسائل زير كه 16 مسئله است، همگي ترجمه تحرير الوسيله امام خميني (ره) مي باشد/

مسئله ي1- نماز بر دو قسم است. نماز واجب و نماز مستحب.

نماز واجب پنج مورد است:

يوميه و نماز جمعه و نماز قضا كه فرزند بزرگ براي پدرش مي خواند از آنها است، نماز آيات، نماز طواف واجب، نماز مردگان، نمازي كه مكلف آن را با نذر يا اجير شدن يا غير اينها بر خود لازم كند و اين قسم آخري را جزء نمازهاي واجب شمردن مسامحه است زيرا واجب عبارت از وفا به نذر و مانند آن است نه آن كه واجب، عنوان نماز باشد.

و اما نماز مستحبي بيشتر از آن است كه شمرده شود از آن جمله نوافل يوميه است كه هشت ركعت براي نماز ظهر قبل از نماز ظهر، و هشت ركعت براي نماز عصر قبل از نماز عصر، و چهار ركعت براي نماز مغرب بعد از آن، و دو ركعت نشسته براي نماز عشا بعد از آن، كه يك ركعت محسوب مي شود، و به نام وتيره است، و وقت اين نوافل تا وقت صاحب آنها (يعني ظهر، عصر، مغرب و عشا) مي باشد. و دو ركعت براي نماز صبح قبل از آن است. و وقت اين دو ركعت از فجر اول (سپيده كاذب) است و تا وقتي كه تا طلوع سرخي (طرف مشرق)، فرصت براي خواندن نماز صبح داشته باشد، ادامه دارد. و جايز است با نماز شب قبل از طلوع فجر، ولو در وقت نصف شب خوانده شود. و حتي بعيد نيست كه وقت نافله ينماز صبح بعد از گذشتن مقدار وقت خواندن



[ صفحه 43]



نماز شب از نيمه يشب، باشد. وليكن احتياط آن است كه قبل از فجر اول خوانده نشود مگر آن كه با نماز شب خوانده شود و يازده ركعت نافله شب است كه هشت ركعت آن نماز شب سپس دو ركعت نماز شفع و بعد از آن يك ركعت نماز وتر است، و نماز وتر با نماز شفع فضيلت دارترين قسمت نماز شب است و نافله ينماز صبح از وتر و شفع، افضل است، و اكتفا به نماز شفع و وتر بلكه در تنگي وقت به نماز وتر فقط جايز است ولي خواندن تنها نماز وتر در غير تنگي وقت بايد به قصد رجا باشد، و وقت نافله يشب از نصف شب تا سپيده يصادق است و وقت سحر آن افضل از بقيه است و سحر، تمام ثلث آخر شب است و فضيلت دارترين قسمت آن، زماني است كه نزديك به سپيده يصادق باشد. و افضل از آن، آن است كه (يازده ركعت بر تمام وقت شب) پخش شود كما اين كه روش پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) چنين بود.

بنابراين تعداد نوافل - با يك ركعت شمردن وتيره - سي و چهار ركعت مي شود كه دو برابر عدد ركعات نمازهاي يوميه است. و در مسافرتي كه موجب قصر است. هشت ركعت نافله يظهر و هشت ركعت نافله يعصر ساقط مي شود ولي بقيه ينوافل باقي مي ماند و احتياط آن است كه وتيره به قصد رجا خوانده شود.

مسئله ي2- بنابراين اقوا نماز غفيله مستحب است. و جزء نوافل رواتب يوميه نيست و آن دو ركعت است كه بنابر اقوا بين نماز مغرب و وقتي كه سرخي طرف غرب، از بين برود خوانده مي شود، در ركعت اول آن بعد از سوره يحمد:



[ صفحه 44]



«و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين، فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المؤمنين».

و در ركعت دوم آن بعد از حمد:

«و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو و يعلم ما في البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا يعلمها و لا حبة في ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين» خوانده مي شود، سپس دستها را (براي قنوت) بلند كرده و مي گويد:

«اللهم اني اسئلك بمفاتح الغيب التي لا يعلمها الا انت ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تفعل بي...»

و به جاي جمله يآخر آنچه را كه مي خواهد دعا مي كند و سپس مي گويد:

«اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي فأسألك بحق محمد و آل محمد عليه و عليهم السلام لما قضيتهالي.»

و حاجاتش را از خداوند عزوجل بخواهد كه ان شاءالله عطا خواهد فرمود.

مسئله ي3- نشسته خواندن نوافل رواتب يوميه و غير آنها حتي در حال اختيار جايز است، ليكن بهتر آن است كه در چنين حالي هر دو ركعت نماز نشسته حتي در نماز وتر يك ركعت حساب شود. بنابراين نماز وتر را نشسته دوبار و هر بار يك ركعت مي خواند.

مسئله ي4- وقت نافله يظهر از اول ظهر تا موقعي است كه



[ صفحه 45]



سايه يشاخص [1] به اندازه يذراع يعني دو هفتم شاخص برگردد و وقت نافله يعصر تا موقعي است كه سايه يشاخص به اندازه يدو ذراع يعني چهار هفتم شاخص برگردد كه اگر به اين حد از وقت رسيد بايد نماز واجب مقدم شود.

مسئله ي5- در روز جمعه خواندن نافله هاي ظهر و عصر پيش از آن كه ظهر شود هيچ اشكال ندارد، بلكه در روز جمعه چهار ركعت به نافله هاي ظهر و عصر افزوده مي شود و بيست ركعت مي شود. ولي در غير جمعه، جايز نبودن انجام آن قبل از ظهر، خالي از قوت نيست. و اگر بداند كه نمي تواند آنها را در وقت خودشان به جا آورد، بنابر احتياط واجب بايد قبل از وقت به قصد رجاء بياورد. و مسافر و جواني كه خوف آن را دارد كه نماز شب را در وقتش نتواند بخواند، مي تواند نافله يشب را قبل از نصف شب بخواند بلكه هر كسي كه داراي عذر باشد مانند پير و كسي كه ترس از سرما يا احتلام دارد مي تواند قبل از نصف شب آن را بخواند. و سزاوار است كه نيت تعجيل نمايد نه اداي آن.

مسئله ي6- وقت نماز ظهر و عصر از هنگام ظهر تا مغرب است. كه از اول آن به مقدار اداي نماز ظهر بر حسب حال و وضع نمازگزار، وقت اختصاصي نماز ظهر است و چنين وقتي از آخر آن، وقت اختصاصي نماز عصر است و بين اين دو وقت مختص، وقت مشترك نماز ظهر



[ صفحه 46]



و عصر است. وقت نماز مغرب و عشا در حال اختيار از مغرب تا نصف شب است كه از اول آن به مقدار اداي نماز مغرب برحسب حال و وضع نمازگزار، وقت اختصاصي نماز مغرب است و چنين وقتي از آخر آن، وقت مختص نماز عشا است. و بين اين دو وقت، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است. و كسي كه اضطرارا به جهت خواب يا فراموشي يا حيض يا غير اينها و يا عمدا، نماز مغرب و عشا را از نصف شب تأخير بيندازد، بنابر احتياط واجب بايد آنها را تا سپيده يصبح به قصد ما في الذمه به جا آورد. و اگر به مقدار وقت اداي دو نماز تا سپيده باقي نمانده باشد، بايد احتياطا نماز عشا را بخواند، و احتياط واجب آن است كه بعد از اين وقت، نماز مغرب سپس عشا را قضا نمايد، و از طلوع سپيده يصادق تا طلوع خورشيد، وقت نماز صبح است. وقت فضيلت نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتي كه سايه يجديد شاخص به اندازه يخود شاخص بشود. همانطوري كه پايان وقت فضيلت عصر وقتي است كه سايه يجديد شاخص دو برابر خودش گردد. و بنابراين شروع وقت فضيلت نماز عصر وقتي است كه سايه شاخص به چهار قدم يعني چهار هفتم شاخص برسد. اگر چه بعيد نيست كه ابتداي فضيلت نماز عصر موقعي باشد كه به مقدار خواندن نماز ظهر (از ظهر) گذشته باشد. وقت فضيلت نماز مغرب از مغرب تا از بين رفتن شفق يعني سرخي طرف مغرب مي باشد، و اول وقت فضيلت نماز عشا موقع از بين رفتن شفق است و تا يك سوم شب ادامه دارد، بنابراين براي نماز عشا در وقت اجزا (كفايت كردن و مجزي بودن) است: قبل از رفتن سرخي و بعد از يك



[ صفحه 47]



سوم شب تا نصف شب (كه در هر كدام از اين وقتها نماز عشا خوانده شود صحيح است اگر چه وقت فضيلت آن نيست). وقت فضيلت نماز صبح از اول سپيده تا پيدا شدن سرخي طرف مشرق است و شايد پيدا شدن آن همزمان با روشن شدن هوا كه مورد نص است، باشد.

مسئله 7- مقصود از وقت اختصاصي نماز آن است كه در صورتي كه خود نماز صاحب اين وقت را به طور صحيح انجام نداده باشد خواندن نماز ديگري در آن - كه با او در غير اين وقت، شريك است - صحيح نيست. بنابراين خواندن نماز غير شريك، در وقت اختصاصي مانند نماز قضاء همان روز با غير آن، اشكالي ندارد. و همچنين است اگر نسبت به نماز صاحب وقت مختص، ذمه اش فارغ شده باشد خواندن نماز شريك در اين وقت مختص، اشكالي ندارد. بنابراين اگر نماز عصر را سهوا مقدم بر نماز ظهر بدارد و بعد از خواندن نماز عصر فقط به مقدار چهار ركعت وقت تا غروب باقي مانده باشد، در چنين صورتي خواندن نماز ظهر (كه نماز شريك است) در اين وقت مختص نماز عصر، جايز است و بايد به نيت ادا باشد. و همچنين اگر نماز ظهر را قبل از ظهر به گمان آن كه وقت آن شده، بخواند و قبل از تمام شدن نماز ظهر، وقت داخل شود بعد از تمام شدن اين نماز مي تواند (فورا) نماز عصر را بخواند و واجب نيست كه به مقدار گذشتن وقت چهار ركعت صبر كند و سپس نماز عصر را بخواند. بلكه اگر تمام نماز عصر در وقت (مختص) نماز ظهر واقع شود بنابر اقوا صحيح است مثل اين كه به اعتقاد آن كه نماز ظهر را خوانده است نماز عصر را بخواند سپس معلوم شود كه ظهر را نخوانده



[ صفحه 48]



بوده است و تمام نماز عصر در وقت مختص به نماز ظهر واقع شده است. ليكن در جايي كه مقداري از وقت مشترك را درك نكند، احتياط ترك نشود.

مسئله ي8- اگر عمدا نماز عصر را بر ظهر يا عشا را بر مغرب مقدم بدارد، آنچه را كه مقدم داشته باطل است چه در وقت مختص باشد يا مشترك. و اگر سهوا مقدم بدارد و بعد از تمام كردن آن متوجه شود نمازي را كه مقدم داشته، صحيح است و پس از آن بايد نماز اول را بخواند. و اگر در اثناي نماز متوجه شود، بايد نيت خود را به نماز جلوتري (اول) برگرداند مگر آن كه جاي برگرداندن نيت باقي نمانده باشد. مثل آن كه نماز عشا را مقدم بدارد و بعد از وارد شدن در ركوع ركعت چهارم متوجه شود كه (قهرا) جاي عدول (به نماز مغرب) نيست و بلكه صحت آن خالي از قوت نمي باشد. اگر چه احتياط در اين صورت آن است كه همان نماز را تمام كرده سپس نماز مغرب را بخواند و پس از آن عشا را (هم) بخواند.

مسئله ي9- اگر براي شخص غير مسافر به مقدار خواندن پنج ركعت و براي مسافر به مقدار خواندن سه ركعت وقت تا غروب باقي مانده باشد، بايد نماز ظهر را مقدم بدارد اگر چه مقداري از نماز عصر در خارج از وقت، واقع مي شود. و اگر براي شخص غير مسافر به مقدار خواندن چهار ركعت يا كمتر و براي مسافر به مقدار دو ركعت يا كمتر، وقت باقي مانده باشد، بايد نماز عصر را بخواند (و نماز ظهر را قضا نمايد) و اگر براي شخص



[ صفحه 49]



غير مسافر به مقدار خواندن پنج ركعت يا بيشتر و براي مسافر به مقدار خواندن چهار ركعت يا بيشتر، وقت تا نصف شب باقي مانده باشد بايد نماز مغرب را مقدم بدارد و اگر كمتر از اين مقدار وقت براي غير مسافر و مسافر تا نصف شب باقي مانده باشد، بايد نماز عشا را مقدم بدارد و بعد از آن اگر به مقدار خواندن يك ركعت يا بيشتر، وقت باشد، بايد فورا نماز مغرب را بخواند. و ظاهر آن است كه در اين صورت نماز مغرب ادا است اگر چه احتياط مستحب آن است كه نيت ادا و قضا نكند.

مسئله ي10- عدول يعني برگرداندن نيت از نماز بعدي به نماز قبلي جايز است برخلاف عكس آن، كه عدول از نماز قبلي به نماز بعدي جايز نيست، بنابراين اگر نماز ظهر يا مغرب را شروع كرده و در اثناي آن روشن شود كه آنها را خوانده است، نمي تواند به نماز بعدي (عشا يا عصر) عدول نمايد. برخلاف جايي كه خيال مي كرده نماز اول را خوانده و شروع در نماز دوم نمايد و در اثناي نماز خلاف آن روشن شود (كه آن را نخوانده است) كه بايد به نماز اول عدول نمايد در صورتي كه زمينه براي عدول باشد.

مسئله ي11- اگر شخص مسافر به مقدار خواندن چهار ركعت، وقت داشته باشد، و مثلا شروع به نماز ظهر نمايد و در اثناي نماز قصد اقامت كند، نمازش باطل است و نمي تواند عدول به نماز بعدي (عصر) نمايد پس بايد آن را رها كرده و نماز بعدي را شروع كند. كما اين كه در همين فرض، وقتي كه قصد اقامت داشته و شروع در نماز بعدي بنمايد سپس (در اثناي آن) از قصد اقامتش



[ صفحه 50]



برگردد، عدول به نماز اول مشكل است.

مسئله ي12- بنابر احتياط واجب صاحبان عذر كه اميد دارند عذرشان در (اواخر) وقت برطرف گردد بايد نماز را از اول وقت تأخير اندازند، مگر در تيمم كه سبقت گرفتن به نماز در آن جايز است مگر آن كه بداند عذرش در وقت برطرف مي شود همانگونه كه در بحث تيمم گذشت.

مسئله ي13- خواندن نماز مستحب در وقت نماز واجب مادامي كه وقت آن ضيق نشود بنابر اقوا جايز است و همچنين خواندن نماز مستحب براي كسي كه قضاي نماز واجب به عهده دارد جايز است.

مسئله ي14- اگر يقين به داخل شدن وقت نمايد و نماز را بخواند يا بر دليل معتبري مانند شهادت دو عادل اعتماد كند چنانچه تمام نماز قبل از وقت واقع شده باشد، باطل است و اگر قسمتي از آن، گرچه كم باشد در وقت واقع شود صحيح است.

مسئله ي15- اگر از اول وقت به مقدار خواندن نماز، و تحصيل مقدمات آن مانند طهارت با آب يا خاك و غيره بر اساس حال و وضع نمازگزار، بگذرد سپس يكي از عذرها مانند ديوانگي و حيض (برايش) پيش آيد، قضا بر او واجب است و اگر اين مقدار وقت نگذشته قضا بر او واجب نيست. بلي اگر مقدمات نماز در همان اول وقت، حاصل باشد و از اول وقت به مقدار خواندن نماز



[ صفحه 51]



بر اساس حال و تكليف همان وقتش بگذرد و سپس عذري پيدا شود قضا بر او واجب است. و اگر عذر در آخر وقت برطرف شود چنانچه وقت باقيمانده گنجايش تحصيل طهارت و خواندن دو نماز را دارد، انجام هر دو نماز واجب است و اگر گنجايش تحصيل طهارت فقط يك نماز را دارد بايد (تحصيل طهارت نموده) نماز مختص آن وقت را بخواند و همچنين است اگر يك ركعت از نماز را با طهارت درك كند. بنابراين اگر وقت باقيمانده به مقدار تحصيل طهارت و ادراك يك ركعت باشد بايد (تحصيل طهارت كرده) نماز دوم را بخواند و اگر به مقدار تحصيل طهارت و يك نماز و يك ركعت از نماز ديگر، وقت باقي باشد هر دو نماز واجب است (كه بايد تحصيل طهارت كرده هر دو نماز را به طور مرتب بخواند).

مسئله ي16- شخص بي عذر، موقع شروع نماز، بايد بداند كه وقت نماز شده است و شهادت دو عادل كه به استناد حس شهادت دهند جاي دانستن را مي گيرد مثل اين كه شهادت بدهند كه سايه يشاخص بعد از كم شدن، شروع به زياد شدن، نموده است و اذان مؤذن اگر چه عادل و وقت شناس باشد، بنا بر احتياط واجب، كفايت نمي كند و اما شخص با عذر، مي تواند با گمان به وقت نماز بخواند، و اما صاحب عذر خصوصي مانند كور و زنداني، نبايد ترك احتياط كند (پس) بايد نماز را تأخير اندازد تا علم پيدا كند وقت داخل شده است.



[ صفحه 52]




پاورقي

[1] شاخص چيزي است كه براي وقت شناسي «مثلا ظهر» عمودي در زمين قرار مي دهند.


بازگشت