اذان، سنت گردان ما بود


اذان گفتن دسته جمعي در گردان ما سنت شده بود. در پشت پايگاه موشكي خورعبدالله، دشمن در يك حالت نيمه محاصره بود و راه فرارش را بسته بوديم. اما به علت حجم و شدت آتشي كه داشت، نمي توانستيم به خط بزنيم، هر وقت برادرها احساس ضعف روحيه مي كردند و مي ديدند آتش دشمن زياد است، همه با هم بر روي خاكريز مي رفتند و اذان مي گفتند، حسابش را بكنيد اگر 300 نفر با هم اذان بگويند، چه مي شود؟! چنان ضعفي در روحيه دشمن به وجود مي آمد كه در اين گونه مواقع به سنگرهاي خود پناه مي بردند و ديگر خبري از آتش نبود.


بازگشت