آخرين سخن


ابابصير كه يكي از شيعيان امام صادق عليه السلام است مي گويد: در هنگام «شهادت» امام صادق عليه السلام در مدينه نبودم، وقتي داخل شهر شدم، خبر رحلت آن حضرت را به من دادند. براي عرض تسليت به خانه ي ام



[ صفحه 303]



حميده همسر آن حضرت و مادر امام موسي عليه السلام رفتم.

وقتي چشم ام حميده به من افتاد بي اختيار اشك هايش جاري شد و من هم گريه كردم.

همين كه گريه ي ام حميده تمام شد، به من گفت: اي ابابصير! تو در ساعت احتضار و جان دادن امام صادق عليه السلام حاضر نبودي كه چه قضيه ي عجيبي اتفاق افتاد.

ابوبصير از او پرسيد: اي ام حميده! چه قضيه ي مهمي در آن ساعت رخ داد؟

گفت: اي ابابصير! در آن لحظات آخر عمر، پلك هاي چشم هاي امام صادق عليه السلام روي هم افتاده بود. ناگهان پلك هاي چشم خود را از روي هم برداشت و فرمود:

همين الآن همه ي اقوام و خويشاوندان مرا حاضر كنيد كه با آنان وصيتي دارم:

ام حميده گفت: به دستور آن حضرت، تمام خويشان و عموزادگان ايشان را جمع كرديم و كسي از نزديكان باقي نماند كه حاضر نشود. همه ي آنان منتظر و آماده بودند كه امام صادق عليه السلام در اين لحظه ي حساس مي خواهد چه كند و چه بگويد؟

همين كه امام همه را حاضر ديد جمعيت را مخاطب قرار داد و چنين فرمود:

«شفاعت ما خانواده، هرگز شامل حال كساني كه نماز را سبك مي شمارند و به آن اهميت نمي دهند نخواهد شد» [1] .



[ صفحه 304]





گويم ز امام صادق اين طرفه حديث

تا شيعه ي او به لوح دل بنگارد



فرمود كه بر شفاعت ما نرسد

هر كس كه نماز را سبك بشمارد




پاورقي

[1] نماز ره رستگاري، ص 64. محاسن برقي، ص 80.


بازگشت