تأخير نماز از اول وقت


چون به اهميت و پاداش نماز اول وقت با توجه به روايت هايي كه ذكر كرديم پي برديم، لازم دانستم آيات و رواياتي كه درباره مذمت تأخير نماز از اول وقت آمده است را متذكر شوم تا افرادي كه بي توجه به نماز اول وقت هستند به فكر افتاده و كوشش كنند حتي الامكان نماز خود را به تأخير نياندازند و براي نماز اول وقت، آماده شوند.

قرآن مجيد، در مورد كساني كه توجه به نماز ندارند و از آن غافل اند و آن عبادت بزرگ الهي را به تأخير مي اندازند چنين مي فرمايد:

«ويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون». [1] .

واي بر نمازگزاران، همان نمازگزاراني كه نماز خود را به دست فراموشي مي سپارند، نه ارزشي براي آن قائل اند و نه به وقتش اهميتي مي دهند و نه اركان و شرايط و آدابش را رعايت مي كنند.

عده اي هستند كه پيوسته نماز را فراموش مي كنند؛ پيداست كه



[ صفحه 282]



چنين افرادي براي نماز اهميتي قائل نيستند و يا به آن ايمان ندارند و اگر گاه گاهي نماز مي خوانند از ترس زبان مردم است.

كلمه «ويل» كه 38 بار در آيات قرآن آمده است به معناي هلاكت و نفرين و بدي است.

بعضي از مفسران گفته اند: «ويل» يك بياباني است در جهنم، در آن چاهي قرار دارد كه طول آن هفتاد سال راه است و اگر تمام كوه هاي عالم را در آن بريزند، همه ي آن ها بر اثر حرارت آن، آب مي شوند.

بلي كساني كه نماز را در اول وقت نمي خوانند و آن را كوچك مي شمارند و در خواندن آن سهل انگاري مي كنند داخل چاه «ويل» خواهند شد. [2] .

كسي فكر نكند كه شايد چاه «ويل»، مربوط به كساني باشد كه اصلا نماز نمي خوانند يا نماز را قبول ندارند، بلكه آيه راجع به كساني است كه نماز مي خوانند، ولي آن را در آخر وقت اقامه مي كنند. آن را كوچك حساب مي نمايند و كار دنيا را بر نماز، مقدم مي دارند.

اميرالمؤمنين عليه السلام در مذمت تأخير نماز از اول وقت، فرموده است:

«چيزي در پيشگاه خداوند، بهتر از نماز نيست، پس خود را مشغول به امور دنيا نكنيد و نماز خود را از اول وقت، تأخير نيندازيد؛ زيرا خداوند متعال، قومي كه نماز را از اول وقت به تأخير مي اندازند، مذمت و سرزنش كرده است و آيه ي فوق الذكر را تلاوت فرمود». [3] .

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در آن مرضي كه از دنيا رفت ناگهان بي هوش شد و



[ صفحه 283]



بعد از به هوش آمدن در اين باره فرمود:

«به شفاعت من نمي رسد كسي كه نماز خود را از اول وقت به تأخير اندازد». [4] .

نيز در تأخير نماز چنين فرمود:

«كسي كه نماز عصر را تا هنگامي كه خورشيد، پشت كوه مخفي شود تأخير اندازد، در بهشت نه مالي دارد و نه ثروتي، نه اهل دارد و نه عيالي. [5] .

ابن سلام در اين باره مي گويد: بر امام صادق عليه السلام داخل شدم و گفتم: چه مي فرماييد درباره كساني كه نماز عصر خود را بدون عذر شرعي به تأخير مي اندازد؟

آن حضرت فرمود: روز قيامت، وارد مي شوند در حالي كه براي آنان نه اهلي است و نه مالي.

عرض كردم: فدايت شوم اگرچه از اهل بهشت باشند.

فرمود: اگر چه از اهل بهشت باشند.

عرض كردم: آيا منزلشان در بهشت است؟

فرمود: خير، او در بهشت منزلي ندارد و مثل آنان مانند كسي است كه اهل خود را ميهان كند و جايي براي پذيرايي مهمانان خود نداشته باشد. [6] .



[ صفحه 284]



نيز درباره ي تأخير نماز مغرب فرمود: «ملعون است ملعون، كسي كه نماز مغرب را به تأخير اندازد تا هنگامي كه ستاره هاي آسمان در نظرها پديدار شوند». [7] .

نيز فرمود: «كساني كه نماز مغرب را بدون علت به عقب اندازند تا ستاره ها پيدا شوند من از آنان بيزارم و در قيامت توجهي به آنان نمي كنم». [8] .

كساني كه نماز خود را از اول وقت تأخير مي اندازند، فكر نكنند كه حتما موفق خواهند شد كه آن را بخوانند، شايد موفق نشدند و مرگ گريبان آنان را گرفت.

حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام در اين باره فرمود:

«نمازهاي خود را محافظت كنيد و آن ها را در وقت هاي خودشان بخوانيد؛ زيرا انسان، ايمن از حوادث نيست و كسي كه وقت نماز واجب بر او داخل شود و بدون عذر و عمدا كوتاهي كند و آن را به تأخير اندازد خطاكار است». [9] .

در اين حديث امام مي فرمايد: انسان! ايمن از حوادث نيست؛ زيرا هر لحظه ممكن است انسان در معرض خطر واقع شود و مرگ او برسد. مثلا ممكن است سكته ي قلبي يا سكته ي مغزي كند يا تصادف نمايد و مرگ مهلت ندهد و موفق به انجام دادن نماز نگردد. كسي هم متوجه نشود كه قضاي آن را به نيابت او به جا آورد و اين واجب بزرگ و دين الهي بر گردن او بماند و تا قيامت معذب باشد.



[ صفحه 285]



تأخير انداختن نماز از اول وقت، كفاره دارد. عده اي نماز مغرب را نخواندند تا هنگامي كه ستاره ها در آسمان پيدا شدند، آنان براي جبران و كفاره ي اين تأخير دو بنده خريدند و آزاد كردند و تصميم گرفتند كه ديگر نماز را از اول وقت تأخير نيندازند.



[ صفحه 286]




پاورقي

[1] سوره ي ماعون، آيه ي 3 و 4.

[2] مجمع البحرين، ص 568، لغت ويل.

[3] بحارالانوار، ج 80، ص 13. تفسير برهان، ج 4، ص 511.

[4] وسائل الشيعه، جلد 3، ص 83، حديث 21، محاسن برقي، ص 79. بحار، ج 80، ص 11.

[5] وسائل، ج 3، ص 112، حديث 7 الي 10. من لا يحضر، ج 1، ص 71. محاسن برقي، ص 83 عقاب الاعمال، ص 19.

[6] وسائل، ج 3، ص 112، حديث 8. عقاب الاعمال، ص 19. محاسن برقي، ص 83.

[7] وسائل، ج 3، ص 137، حديث 6. من لا يحضر، ج 1، ص 72.

[8] لئالي الاخبار، ج 4، ص 105.وسائل، ج 3، ص 138، حديث 8.

[9] بحارالانوار، ج 80، ص 20.


بازگشت