نماز جوالي


بعضي هستند كه هنگام نماز به فكر همه چيز مي افتند و همه چيز را به ياد مي آورند مگر خداوند كه خالق زمين و آسمان و رازق تمام موجودات است.

نقل شده است كه: شخصي به نام «ابوالعباس» جوالقي (در زماني كه به جوال بافي مشغول بود، روزي يك جوال مي بافت و آخر هفته حساب مي كرد و مزد شاگردان را مي پرداخت) روزي جوالي را به كسي فروخت و بعد از مدتي فراموش كرده بود كه به چه كسي فروخته است. مدتي در فكر بود اما يادش نمي آمد. روزي مشغول نماز بود ناگهان يادش آمد كه جوال را به چه كسي فروخته است، فورا نماز را تمام كرد و به خانه آمد.

به شاگردش گفت: به يادم آمد كه جوال را به چه كسي داده ام.

شاگرد با تعجب گفت: اي استاد! چگونه به يادت آمد؟

«ابوالعباس» گفت: هنگامي كه مشغول نماز بودم، متوجه شدم كه جوال را به چه كسي داده ام.

شاگرد گفت: اي استاد! تو مشغول نماز بودي يا جوال



[ صفحه 246]



پيدا مي كردي؟

«ابوالعباس» از گفته شاگرد منقلب گرديد و متنبه شد و حالتي در او پيدا شد كه مشغول اصلاح خود گرديد و بعد از آن به طلب علم رفت تا آن جايي كه يكي از مفسران معروف شد. [1] .



در نمازي يا كه دعوا مي كني

يا جوال و مال پيدا مي كني



در اين نماز گمشده پيدا چه مي كني

اي بنده، در مقابل مولا چه مي كني



در بزم خاص خالق يكتا چه مي كني

اي قطره، در كشاكش دريا چه مي كني



روي سخن به خالق هفت آسمان تو راست

صحبت به كار ساز، زمين و آسمان تو راست




پاورقي

[1] مصابيح القلوب.


بازگشت