نماز پيازي


يكي از عرفاي آگاه و مشهور شيخ «جنيد» است.

در مورد او چنين نقل شده است كه: ايشان روز جمعه اي، خود را براي نماز آماده كرد و به نماز جمعه حاضر شد و براي اقامه ي نماز مغرب به مسجد جامع شهر رفت تا نماز مغرب را هم، با جماعت بخواند. در صف جماعت رفت و به امام جماعت آن مسجد اقتدا كرد.

او ركعت اول را با جماعت خواند، ولي در ركعت دوم، نماز جماعت را به هم زد و همان جا نشست. پس از اتمام نماز مردم به او پرخاش كردند و گفتند:

اي شيخ! چرا نماز جماعت را قطع كردي؟ چرا در وسط نماز نشستي؟ آيا از خداي خود خجالت نكشيدي؟

شيخ در جواب فرمود: نماز پشت سر امام جماعتي كه در محراب مسجد مي باشد صحيح است نه آن امام جماعتي كه در بازار در حال خريد و فروش است.

بعد ادامه داد و گفت: من در ركعت اول به امام جماعتي كه در مسجد و در محراب بود اقتدا كردم. در ركعت دوم ناگهان ديدم، امام در



[ صفحه 236]



محراب و مسجد نيست، پس او را در بازار مشغول خريد پياز و سبزي ديدم، به خاطر اين، نماز را قطع كردم.

مريدان داستان را براي امام جماعت نقل كردند و قضيه را از ايشان سؤال نمودند.

امام جماعت گفت: «شيخ» صحيح مي گويد، من وقتي مشغول ركعت دوم شدم به قلبم خطور كرد كه بعد از نماز جماعت، وارد بازار شوم و براي سفره و شام خود مقداري پياز و سبزي بخرم. «شيخ» نيت و فكر مرا فهميد و از قلب من، اطلاع حاصل كرد و آن حالت را مشاهده نمود [1] .



مرا غرض ز نماز آن بود كه يك ساعت

غم فراق تو را با تو راز بگزارم



وگرنه اين چه نمازي بود كه من بي تو

نشسته روي به محراب و دل به بازارم




پاورقي

[1] لئالي الاخبار، ج 4، ص 38.


بازگشت