صوت پرنده خضوعش را برد


روزي ابي طلحه انصاري، در باغ و بوستان خود مشغول نماز بود. در حين نماز صوت پرنده اي توجه او را به خود جلب كرد و قلبش متوجه صوت پرنده شد و توجهش از نماز منصرف گرديد.

وقتي از نماز فارغ شد گفت: بوستاني كه حضور قلب مرا ببرد و از نماز غافل شوم به درد من نمي خورد، اين باغ باعث بي توجهي من به نماز مي شود. بعد از آن، باغ را به دو هزار درهم فروخت و آن ها را به سبب بي توجهي خود در نماز، صدقه داد. [1] .


پاورقي

[1] ملااحمد نراقي، معراج السعادت.


بازگشت