عشق به نماز و تسليم مار


عده اي از بندگان خلص خدا و نمازگزاران واقعي، بر اثر عشق به معبودشان هنگام نماز همه چيز حتي خودشان را فراموش مي كنند و در آن هنگام چنان غرق جمال و جلال كبريايي شده كه توجهشان از همه ي موجودات منصرف مي شود و سر از پا نشناخته، متوجه معشوق و معبود حقيقي خود مي باشند.

در اين خصوص حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمود: «مردي از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام به نام (قيس) هنگامي كه مشغول نماز شد، در ركعت اول، مار بسيار بزرگ و سياهي آمد و در موضع سجده ي او قرار گرفت. ولي قيس با بي توجهي كامل به ركوع و سجود رفت، وقتي پيشاني خود را از سجده برداشت مار به گردن او پيچيده و سپس داخل



[ صفحه 173]



پيراهنش شد، ولي او به نماز خود همچنان ادامه داد و از مار هيچ آسيبي به او نرسيد.

خوشا به حال نمازگزاران واقعي و عاشقان حقيقي كه محو تكلم با معبودند و جز محبت خدا در دل آنان هيچ محبتي ديگر وجود ندارد كه توجه شان را از نماز و عبادت حق به خود جلب كند. و توجه شان دائم به آن نمازي است كه معراج مومنان است.



نماز است شمع شبستان دل

دل بي نماز است، بدتر ز گل



نماز است معراج ما خاكيان

بر او غبطه ورزند افلاكيان



نماز است آرامش زندگي

چه آزادگي، بهتر از بندگي



پيمبر چنين كرد اين نغمه، ساز

مرا نور چشم است اندر نماز



نماز است سر خط آزادگي

دواي غم و درد دل مردگي



نماز است چون مه به شب هاي تار

نماز است رهبر به كوي نگار



هر آن كس نمازي كند با حضور

بگردد سراپاي غرق سرور



به هر حالتي از خدا ياد كن

به ياد خدا جان و دل، شاد كن




بازگشت