عشق حضرت زينب كبري به نماز


وقتي انسان تاريخ را مطالعه مي كند به زناني برخورد مي كند كه در اثر عشق به خدا خود را باخته و دائم به خدا و نماز و عبادت عشق مي ورزند.

مقدم بر همه ي آنان، حضرت زينب كبرا عليهاالسلام دختر بزرگ حضرت علي و فاطمه عليهماالسلام مي باشد.

همان زينبي كه در خضوع و خشوع، در نماز و عبادت، در بندگي و شب زنده داري، وارث جد، پدر و مادر خود بود.

همان زينبي كه در راه ترويج دين همراز، همراه و كمك كار برادر



[ صفحه 164]



خويش حضرت امام حسين عليه السلام بود و از مدينه تا مكه، از مكه تا كربلا، از كربلا تا كوفه و شام يك لحظه از امام حسين عليه السلام و فرزندانش غافل نبود.

همان زينبي كه پس از اطمينان پيدا كردن از سلامتي زنان و كودكان، به سوي خدا رفت و به نماز و عبادت و تلاوت قرآن پرداخت.

همان زينبي كه علاوه بر نمازهاي واجب، نماز شب و شب زنده داري او در تمام عمرش ترك نشد، حتي شب يازدهم محرم با آن همه خستگي و فرسودگي، ديدن آن همه مصيبت هاي دلخراش به فكر خدا و نماز بود.

امام حسين عليه السلام بعد از ظهر عاشورا هنگامي كه براي وداع خواهرش زينب به خيمه گاه آمده بود، يكي از جملاتي كه به او فرمود اين بود كه، اي خواهر! مرا در نمازهاي شب از دعاي خير فراموش نكن. [1] .

امام سجاد عليه السلام در اين باره فرمود: شب يازدهم محرم عمه ام زينب با آن همه ناراحتي كه ديده بود نماز مغرب و عشا را ايستاده خواند، اما در اثر ناراحتي و مصيبت هاي فراوان چون طاقتش تمام شده بود نماز شبش را نشسته انجام داد. [2] .



زينب كه تا سحر همه شب در قيام بود

آن شب دگر نماز شبش را نشسته خواند



نيز فرمود عمه ام زينب با آن همه مصيبت و گرفتاري كمرشكن، پرستاري عيال، تحمل گريه ي اطفال و رسيدگي به احوال جمعي پريشان باز از كربلا تا شام نماز شبش در راه ترك نشد. اما در يكي از منزل ها



[ صفحه 165]



ديدم او نماز شب را نشسته مي خواند.

نزديك او رفتم و علت نشسته خواندن نماز را از او پرسيدم؟

در جواب گفت سه شب است غذا نخورده ام و غذاي خود را به كودكان داده ام؛ زيرا اين جمعيت براي غذاي شبانه روزي ما، به هر كدام بيش از يك قرص نان نمي دهند و من در اثر گرسنگي و ضعف، قدرت ايستادن را ندارم. [3] .



به دامان صحرا در اين نيمه شب

كه باشد كه جنباند از دور لب؟



ملائك دهند از سما اين نويد

بود خواهر پادشاه شهيد



مهين دخت مير عرب «زينب» است

به ديدم كه گرم «نماز شب» است



به راز و نياز و به سوز و گداز

تو گويي كه «زهرا» بود در نماز



چنان است كه هرگز نديده غمي

ز ياد خدا نيست غافل دمي



بيا، قوت قلب «زينب» ببين

چو ديگر شبانش در امشب ببين



بلي (خوشدل) اين دختر مرتضي است

ز جان بر قضاي الهي رضاست




پاورقي

[1] كبريت احمر، مرحوم بيرجندي.

[2] كبريت احمر، بيرجندي.

[3] مثيرالاحزان، علامه شيخ شريف جواهري. پيشواي شهيدان، ص 228.


بازگشت