ملاتقي برغاني


مرحوم ملاتقي برغاني (معروف به شهيد ثالث) يكي از روحانيون بزرگ بود در احوال او مي نويسند: عبادت آن جناب چنان بود كه هميشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مي رفت و در آن جا به مناجات و نماز و تضرع و زاري و تهجد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة امام زين العابدين را از حفظ مي خواند و بر اين روش و شيوه ي پسنديده استمرار داشت و مكرر در فصل زمستان ديده مي شد كه در پشت بام مسجد خود در حالي كه به شدت برف مي باريد در نيمه ي شب پوستين بر دوش و عمامه بر سر داشت مشغول نماز و مناجات بود و در حالت ايستاده دست ها را به سوي آسمان بلند مي كرد تا اين كه برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيدپوش مي كرد.



[ صفحه 163]



آخرالامر در يكي از آن شب ها به دست فرقه ي مضله ي بابيه به شربت شهادت رسيد. [1] .



چشم هايت چراغ بزم نياز

آفتاب بلند درگه راز



قامتي ايستاده چون البرز

رو به سوي خداي بنده نواز



نفست از شميم راز پر است

با ملايك مگر شدي دمساز



در قيام و قعود مي بينم

قد سرو تو در نشيب و فراز



مي روي تا به عرش تا ملكوت

وه چه بي بال مي كني پرواز



از ميان تمام خسته دلان

كيستي تو كه گشته اي ممتاز



تو چه كردي كه آستان خدا

گشته بر روي دل رباي تو باز



مي رسد اين ندا ز عرش مجيد

عرشيان سر دهند اين آواز



رو به درگاه عشق آورد است

ايستاده است عاشقي به نماز




پاورقي

[1] سيماي فرزانگان، ص 170.


بازگشت