مدرس
مرحوم مدرس بعد از آن همه آزار و شكنجه هايي كه از رضا خان قلدر ديد، آخرالامر به خواف تبعيد و بعد از آن به كاشمر منتقل شد. به
[ صفحه 162]
دستور رضاخان عده اي از مزدورانش، شب دهم آذر به منزل آن عالم بزرگوار رفتند.
موقع افطار آشكارا زهر داخل چاي ريختند و او را مجبور به خوردن كردند، ايشان هم با گفتن بلند «بسم الله» چاي را نوشيد و مشغول نماز مغرب شد. وقتي مأموران ديدند بر اثر گفتن بلند «بسم الله» اثر زهر از بين رفته، در حال نماز عمامه ي او را به گردنش پيچيدند و آن عالم مجاهد را در محراب عشق به شهادت رساندند. [1] .
گر به اقليم عشق روي آري
همه آفاق، گلستان بيني
واندر آن، پا برهنه قومي را
پاي بر فرق فرقدان بيني
پاورقي
[1] در حالات ايشان.