خير نساج و نماز


در حالات «خير نساج» مي گويند: هنگام احتضار و جان دادن او هنگام شام بود در آن حال وي را غشي عارض شد و از هوش رفت، بعد از مدتي به هوش آمد و چشمان خود را باز كرد، به سوي در خانه اشاره كرد و گفت:

اي مأمور الهي! مرا امان بده كه تو مأمور خدايي و من نيز مأمور خدايم، آن فرمان كه تو داري وقتش نمي گذرد و من در اختيار توام، اما نماز من وقتش مي گذرد. پس از آن ظرف آبي خواست، وضو گرفت و نماز شام را به جاي آورد و سپس جان به جان آفرين تسليم كرد. [1] .

آري، خوشا به حال آن هايي كه در مدت عمرشان نگذاشته اند نمازي از آنان ترك شود و حتي در آخرين لحظات عمر با به جاي آوردن نماز از اين دنيا رحلت مي كنند و رضايت خداوند را با اين كارشان جلب مي نمايند و در بهشت الهي، جاويدان مي گردند.


پاورقي

[1] تفسير روح البيان، ج 7، ص 115. وفيات، ج 2، ص 23.


بازگشت