ثمرات ياد خدا


حال كه دانستي هيچ كاري در زندگي بهتر از ياد حق نيست، يا در دل و يا در انديشه و فكر و يا در سخن، يا، در نوشتار هر چه باشد برترين عمل آدمي در حيات دنياست. خدا كند كه عشق حق مجذوبت دارد؛ چون آن جاذبه رسيد، خواه و ناخواه ياد، خود بر دل نشيند و چون نشست ثمراتش فرا رسد كه از آن جمله است.

1- دل غافلان ويران سراست؛ كوير است، خارستان و مارستان است. چون خواهي سبزه زار شود، گلستان و بوستان شود، از غفلت بدر آي و به ياد حق پرداز تا ويراني به آباداني گرايد. در وصيت نامه جناب اميرمومنان عليه السلام بر فرزندش امام حسن عليه السلام مي خواني:

«سفارش مي كنم تو را به تقواي الهي و ملازم امر او بودن و ديگر آنكه آبادسازي دلت را با ياد حق». [1] .

و چون با ياد قلبت گلزار شد شميم عطرآگين آن جوارح و احساس و در



[ صفحه 86]



نتيجه افعال تو را در بر مي گيرد؛ از سخنت، از كردارت بوي جان و از جانت بوي بهشت آيد.

«هر آن كس دلش را با دوام و استمرار ذكر آبادان ساخت، افعالش در ظاهر و باطن نيكو مي گردد». [2] .

(علي عليه السلام)

2- خواهي جانت تقويت گردد، عظمت پيدا كني و كليد رستگاري به دستت دهند به ياد حق نشين.

«مداومت بر ياد حق خوراك جان و كليد رستگاري است». [3] .

(علي عليه السلام)

3- وه كه تنهايي و بي كسي و بي يار و ياوري چه سخت است. خواهي ياوري قدرتمند و همنشيني دوست داشتني و هم سخني مونس جان داشته باشي؟ در اين حديث قدسي به تماشا نشين:

«هر آنگاه آگاه شوم بر دل بنده ام و ببينم كه ياد من بر قلبش چيره گرديده كارگزار امر او شوم؛ همنشين و هم گفتار و مونسش گردم». [4] .

4- اي عزيز اين حياتي كه مردم دارند جز حيات حيواني نيست؛ بسا حيوان كه در شناخت و ياد حق افضل از بعضي انسان ها باشد. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند حيوانات همه از خداوند خود آگاهي دارند ولي بسا انسان ها كه منكر خالق و پروردگار خود هستند؛ زماني اين حيوان دو پا آدم است كه وجهش را به



[ صفحه 87]



سوي پروردگارش كند و از اين رو فرمود:

«اي گروندگان دعوت خدا و رسول را اجابت كنيد تا حيات يابيد». [5] .

اين حيات، حيات دل است؛ آدمي را ابدي و سرمدي كند و به حي لايموت پيوندد؛ خواهي از حيات حيواني بدرآيي و حيات الهي يابي؟ گوش دار:

«ياد كنيد خدا را يادي سره و خالص؛ تا حيات يابيد و آنهم بالاترين حيات و به راه رستگاري ره جوييد». [6] .

(علي عليه السلام)

«در ياد خدا حيات دل هاست». [7] .

«هر آن كس خدا را ياد كند دلش زنده گردد و عقل و خردش روشن شود». [8] .

«ياد حق نور خردها و حيات نفوس و روشني سينه هاست». [9] .

و چون ياد از دل رخت بربست مرگ دل فرا رسد. آن مرگي كه حتي خداوند به پيامبرش صلي الله عليه و آله فرمايد: تو هم نمي تواني اين دل مردگان را ديگر حيات بخشي.

«با ياد خدا دل ها زنده شود و با فراموشي ياد مرگ آن فرا رسد».



[ صفحه 88]



5- ديده اي كه گروه مردمي، دنيا در چشم شان تيره و تاريك است؛ به همه چيز و همه كس بدبين هستند؛ حقيقت اينست كه اينها با دلي شب زده و سياه به دنيا مي نگرند. گويند كسي شب در عالم خواب نور چشمش را از دست داد و كور شد؛ صبح هر آنچه او را صدا مي كردند مي گفت؛ هنوز شب است؛ مگر سياهي و تاريكي را نمي بينيد؟ هر چند او را مي گفتند آفتاب عالم تاب در افق مي درخشد باور نداشت.

تيره دلان اينگونه اند؛ كه خورشيد هرگز در جان شان طلوع نكرده حال اگر مي خواهي دلت با نور آشنايي يابد، ياد محبوب را رها مكن.

«بر تو باد ياد خدا چه آن نور دل هاست». [10] .

«ياد خداوند روشني ديدگان و نور باطن است». [11] .

«ياد خداوند مونس جان و روشنگر دل و باعث نزول رحمت مي گردد». [12] .

خدا كند اين نور را هم اكنون در جان خويش احساس كني و باور داري؛ و نيز بر اين حديث شريف توجه نما:

«پروردگار منزه ذكر را روشني دل ها قرار داد؛ شنوايي مي يابد بعد از سنگيني؛ بينايي مي يابد بعد از كوري و رام مي شود بعد از سركشي». [13] .

(علي عليه السلام)



[ صفحه 89]



6- و ديگر اينكه داني كه دل آدمي با هر گناه دردي يابد و جز حضرات معصومين عليهم السلام دل هاي همه دردمند است؛ شفاي دردهاي دل خويش را در ياد خداوند يابيد.

«ياد خداوند داروي دردهاي جان هاست». [14] .

(علي عليه السلام)

«ياد خدا بهبودي دل هاست». [15] .

(محمد صلي الله عليه و آله)

«بر شما باد ياد خداوند چه آن شفاي شماست و ياد مردم جز درد و رنج نيست». [16] .

و در دعاء معصوم عليه السلام خداوند اينگونه ياد مي شود:

«يا من اسمه دواء و ذكره شفاء».

7- و ثمره ديگر آنكه خاطرها را طوفان خيالات و اوهام به پريشاني كشيده؛ دل ها آرامش ندارد و بوي انس به مشام جان ها نرسيده. خواهي كه حلاوت انس دريابي به ياد ذكر خداي پرداز.

«ياد خدا چشمان دل را بينا مي كند و باطن را انس مي بخشد». [17] .

و چون در انقلابات زندگاني تشويش و پريشاني روي آورد كليد گنجينه انس را در دست داري.



[ صفحه 90]



«ياد حق كليد انس است». [18] .

(علي عليه السلام)

اي واي بر آنان كه اين كليد در دست ندارند؛ لاجرم هميشه در تشويش و تلاطم و نگراني اند. مؤمن در هر تشويش به خلوتكده انس گريزد و بلافاصله در آن نرگس زار خراميدن گيرد. نمي دانم آيا در اين نرگس زار گه گاه خراميده اي. بنگر تا جناب اميرالمومنين عليه السلام از اين بهشت انس چه خبر فرمايد:

«چون مشاهده كردي كه خداوند تو را با ياد خويش مأنوس كرده مسلم دوستت دارد و چون ديدي كه با خلق انس داري و از يادش وحشت مسلم تو را دشمن دارد». [19] .

تا چند با گداياني همچون خود پردازي؟ خوش بندگان سلطان را كه اگر فقر خويش دانستند روي بدرگاه غني آوردند.



از حقايق بر تو نگشايد دري

زين مجازي مردمان تا نگذري



اين جفاي خلق با تو در جهان

گر بداني گنج زر باشد نهان



خلق را با تو كج و بدخو كند

تا تو را ناچار روآن سو كند



(مولوي)

8- و اما ثمره هشتم رابين؛ داني كه اگر كسي را آگاهي بود بر وجود دشمني، هميشه نگران و متوحش باشد؛ خاصه كه آن دشمن قوي و مصمم در دشمني باشد. تو دشمن قوي و مصمم و قسم خورده داري:

«و گفت بعزتت سوگند هر آينه گمراه كنم همه ايشان را؛ مگر



[ صفحه 91]



آنان را كه در دين خالص گردانيده باشي». [20] .

چگونه با چنين كينه توزي تواني آرام نشيني؟ ديده اي جوجگان چگونه چون گربه حريص را ببينند به زير بال هاي مادر قرار گيرند و خود را پنهان سازند و دانند كه آنجا حرم امن است. خداوند چنين دستور را با تو دهد و فرمايد تا چنين دشمني قصد شكار تو را دارد، در حريم امن پناه من چنگ زن.

«و چون وسوسه شيطان خواست تو را از پاي درآورد در ساحت خدا پناه جوي به راستي كه او شنواي داناييست». [21] .

پناه جستن مقدمه اش ياد اوست؛ تا ياد نيايد تو به مذكور خود چگونه تواني پناه جويي و آنجا كه در خاطر، خدا نشست شيطان فرار مي كند.

«حق آمد و باطل ناچيز ماند به راستي كه باطل بس ناچيز است». [22] .

«با ذكر خدا شيطان رانده مي شود». [23] .

«ياد خدا سرمايه هر مومني است و سودش سلامتي و رهايي از شيطانست». [24] .

(علي عليه السلام)



[ صفحه 92]




پاورقي

[1] اوصيك بتقوي الله يا بني و لزوم امره و عمارة قلبك بذكره. علي عليه السلام، بحارالانوار 77.

[2] من عمر قلبه بدوام الذكر حسنت افعاله في السر و الجهر. علي عليه السلام، غررالحكم.

[3] مداومة الذكر قوت الارواح و مفتاح الصلاح. علي عليه السلام، غررالحكم.

[4] ايما عبد اطلعت علي قلبه فرأيت الغالب عليه التمسك بذكري، توليت سياسة و كنت جليسه و محادثه و انيسه.بحارالانوار 93.

[5] يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم. الانفال 8: 24.

[6] اذكروا الله ذكراً خالصاً تحيوا به افضل الحيات و تسلكوا به طريق النجات.

[7] في ذكرالله حيات القلوب. علي عليه السلام، غررالحكم.

[8] في ذكرالله سبحانه احيا قلبه و نور عقله و لبه. علي عليه السلام، غررالحكم.

[9] الذكر نور العقول و حيات النفوس و جلاء الصدور. محمد صلي الله عليه و آله، تنبيه الخواطر.

[10] عليك بذكرالله فانه نور القلوب. علي عليه السلام، غررالحكم.

[11] الذكر جلاء البصائر و نور السرائر. علي عليه السلام، غررالحكم.

[12] الذكر يونس اللب و ينير القلب و يتنزل الرحمة. علي عليه السلام، غررالحكم.

[13] ان الله سبحانه جعل الذكر جلاء للقلوب، سمع به بعد الوقره و تبصر به بعد الحشوه و تنقاد به بعد المعانده. علي عليه السلام، بحارالانوار 69.

[14] ذكرالله دواء اعلال النفوس. علي عليه السلام، غررالحكم.

[15] ذكرالله شفاء القلوب. محمد صلي الله عليه و آله، كنز العمال.

[16] عليكم بذكر الله فانه شفاء و اياكم و ذكر الناس فانه داء. محمد صلي الله عليه و آله، تنبيه الخواطر.

[17] ذكرالله ينير البصاير و يونس الضمائر. علي عليه السلام، غررالحكم.

[18] الذكر مفتاح الانس. علي عليه السلام، غررالحكم.

[19] اذا رايت الله يونسك بذكره فقد احبك، اذا رايت الله يوشك بخلقه و يوحشك من ذكره فقد ابغضك.علي عليه السلام، غررالحكم: 85.

[20] قال و بعزتك لاعوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين.

[21] و اما ينزغنك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله انه سميع عليم. الاعراف 7: 200.

[22] جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا. الاسري 17: 84.

[23] ذكرالله مطردة الشيطان. علي عليه السلام، غررالحكم.

[24] ذكرالله رأس مال كل مومن و ربحه السلامة من الشيطان.علي عليه السلام، غررالحكم.


بازگشت