محبوب هميشه با جان محب است


از آثار محبت يكي آميختگي ياد محبوب با دل محب است تا محبت كارش بدانجا كشد كه دل را تسخير كند و غير محبوب را از دل براند و تخت سلطنت آنجا زند و غيرتش غيري در آنجا نگذارد و در حديث قدسي است كه: «القلب عرش الرحمن» و نيز در زمين نمي گنجم و در آسمان هم نه ولي مي گنجم در قلب بنده مؤمن؛ وه از اين دل، كه از آسمان ها و زمين عظيم تر بود و بايزيد بسطامي رحمه الله از اين عظمت چنين خبر داد كه:

«اگر عرش و آنچه در اوست صد هزار هزار بار در گوشه اي از دل عارف آيد احساس آن نكند».

و گويند روزي يحيي بن معاذ بر بايزيد نگاشت كه:

«من از كثرت نوش شراب محبت سرمستم و بايزيد در جواب نوشت: غير تو در يكدم درياهاي سماوات و ارض دركشند و هنوز لب تشنه باشند».

آنچه از داستان شرح صدر اولياء كه خداوندشان در قرآن وعده داده است



[ صفحه 71]



شنيده اي از اين دست باشد.

«آيا آنكه گشود خداوند سينه اش براي اسلام و هم او در نور پروردگارش باشد». [1] .

و نيز فرمود:

«هر آن كس را كه خداوند اراده هدايتش فرمود سينه اش را براي اسلام مي گشايد». [2] .

در تفسير شريف مجمع البيان در ذيل همين آيه از حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله پرسيده شد چگونه خداوند قلب مؤمن را مي گشايد فرمودند:

«نوري است كه پروردگار مي تاباند بر قلب مؤمن پس آن دل را باز مي نمايد و وسعت مي دهد». [3] .

پرسيده شد علامت اين شرح صدر چيست؟ فرمود:

«رجوع به عالم جاويد و بركنده شدن از اين سراي فريب و آمادگي براي مرگ قبل از آنكه در رسد». [4] .

عزيزا، هر چه بيش تر در دل جايگزين باشد، محبوب شخص هم اوست. در خبر آمده كه نام هر چيز بر زبان شخص بيش تر آيد، آن را از همه چيز بيش تر دوست دارد؛ نديدي گروهي را كه از جنس و خريد و فروش و چك و حواله و سفته بيش از هر چيز دم زنند؛ چرا كه رجوع اين لغت ها همه با پول است و پول محبوب ايشان.



[ صفحه 72]



آنكه در جهان خدا را برگزيد هيچ دم از او روي برندارد. عقربك قطب نما را ديده ايي؟! هر چند آن را بچرخاني، مي چرخد اما تا آرامش يافت رويش به طرف شمال است. دل مؤمن زير و رو مي شود؛ در معرض طوفان حوادث قرار مي گيرد ولي تا رجوع به خود كرد در كنف حمايت ياد پروردگارش قرار مي گيرد. در سخن ها پناه به او، در خوشي سپاس از او، خواه پشه ناتوان و خواه پيل دمان اگرش حمله آورند، پناه گاهي جز ساحت قرب او نمي يابد. گوش دار تا قرآن چه مي گويد:

«هم آنان كه ايستاده و نشسته و خفته در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند و خداي را به ياد مي نشيند و با خداوند خود اين زمزمه دارند كه پروردگارا اينها را به بازي نيافريدي». [5] .



از دو عالم دردت اي دلدار بس باشد مرا

كافر عشقم اگر غير تو كس باشد مرا



با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم

بي تو باشم هر دو عالم يك قفس باشد مرا



من نمي دانم چه سان جانم فدا خواهد شدن

اين قدر دانم نگاهي از تو بس باشد مرا



هر كسي دارد هوس چيزي نخواهم من جز آنك

سر نهم در پاي جانان اين هوس باشد مرا



توتياي ديده گريان كنم تا بينمش

گر به خاك پاي جانان دسترس باشد مرا



(فيض كاشاني)



[ صفحه 73]



عزيزا، سرمايه فقط ياد خداست و تمام عبادات نيز براي همان ياد است

خداوند به موسي بن عمران عليه السلام مي فرمايد:

«نماز را به خاطر يادم به پاي دار». [6] .

و اين حديث از رسول گرامي تو را بس:

«نمي گذرد بر فرزند آدم ساعتي كه ياد خدا نكند و آن ساعت حسرتي بر او روز قيامت نباشد». [7] .

اي دريغ ما را كه همه عمر را، در قيامت به حسرت نشينيم! و در مناجات شعبانيه مي خواني:

«پروردگارا مرا شيفته يادت براي يادت گردان و همتم را بر نشاط وصول اسماء و آرامگاه قدست گردان؛ از آنانم گردان كه دايم در ياد تو باشم و هرگز عهد با تو را فراموش نكنم». [8] . پروردگارا به حقت و به پاكيت و به برترين صفاتت و به اسمائت سوگند. جانم را آن گونه آباد گردان تا شب و روزم با ياد تو بگذرد و در خدمت تو به سر آرم و كارهايم پذيراي تو باشد تا بدانجا كه كارهايم و گفتارم همه سخني واحد از تو باشد و جاودان در بندگي تو درآيم». [9] .



[ صفحه 74]



تا نپنداري كه ذكر فقط ويژه زبانست بدانكه با گوش و چشم هم مي توان ياد خدا كرد؛ چون به آيات قرآن و يا سخني از اولياء گوش فرا دهي، چون با چشم عبرت بين به صحنه اي نگاه كني و چون با تشكر از خوراك لذيذي استقبال نمايي همه و همه در ياد خدا باشي. بنگر تا خداوند چگونه منكران ياد را از طريق گوش و چشم مورد شماتت قرار مي دهد:

«هم آنان كه چشمانشان از ياد من در پرده بود و گوششان توانايي شنيدن نداشت». [10] .



غمي خواهم كه غمخوارم تو باشي

دلي خواهم دل آزارم تو باشي



جهان را يك جوي ارزش نباشد

اگر يارم، اگر يارم تو باشي



ببوسم چوبه دارم به شادي

اگر در پاي آن دارم تو باشي



به بيماري دهم جان و سر خود

اگر يار پرستارم تو باشي



شوم اي دوست پرچم دار هستي

در آن روزي كه سر دارم تو باشي



رسد جانم به فوق قاب قوسين

كه خورشيد شب تارم تو باشي



كشم بار امانت با دلي زار

امانت دار اسرارم تو باشي



(امام خميني قدس سره)



[ صفحه 75]




پاورقي

[1] افمن شرح صدره للاسلام فهو علي نور من ربه. الزمر 39: 24.

[2] فمن يرد الله يشرح صدره للاسلام. الانعام 6: 125.

[3] نور يقذفه الله في قلب المومن فينشرح له صدره و ينفح. محمد صلي الله عليه و آله، مجمع البيان 4.

[4] الانابة الي دارالخلود و التجافي عن دارالغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الموت. مجمع البيان 4.

[5] آل عمران 3: 189.

[6] و اقم الصلوة لذكري. طه 20: 14.

[7] ما من ساعة تمر بابن آدم لم يذكر الله فيها الا حسر عليها يوم القيامه. محمد صلي الله عليه و آله، كنز العمال.

[8] الهي و الهني و لهأ بذكرك الي ذكرك و همتي الي روح نجاح اسمائك و محل قدسك. مناجات شعبانيه. بحارالانوار 94».

[9] الهي اسئلك بحقك و قدسك و اعظم صفاتك و اسمائك ان تجعل اوقاتي من اليل و النهار بذكرك معمورة و بخدمتك موصولة و اعمالي عندك مقبولة حتي يكون اعمالي و ارادتي كلها وردا واحدا و حالي في خدمتك سرمدا. علي عليه السلام، اقبال الاعمال.

[10] الذين كانت اعينهم في غطاء عن ذكري و كانوا لا يستطيعون سمعاً. الكهف 18: 102.


بازگشت