پس اين رهاورد درخشان در كجاست
با دقت در سخنان شما، به ويژه برداشت ظريف و لطيف تان از آيات و روايات، اين پرسش در ذهن انسان پديدار مي گردد كه شگفتا! اگر چنين است و نماز و نيايش داراي چنين رهاورد درخشان تربيتي و
[ صفحه 182]
اخلاقي و اصلاحي و آزادانديشانه و آزادمنشانه و مرزشناسانه و قانون گرايانه است، و به تدريج فرد و جامعه و مديريت و فضايي حقوقي و اخلاقي و آزاد و آباد مي سازد، پس اين رهاورد سازنده و درخشان فردي و خانوادگي و اجتماعي و قضايي و سياسي و حقوقي و تربيتي و فرهنگي و هنري و... كجاست؟ و چرا در انديشه و منش و منطق و عملكرد جامعه و مديريت و مردم ما به چشم نمي خورد، بلكه به عكس، برخي آمارهاي هنجارشكني و بيداد و خشونت و نقض ابتدايي ترين حقوق بشر، آن هم بيشتر به دست جريانها و نهادهايي كه بايد حافظ و حمايتگر و ترويج كننده ي آن باشند، دل هر انسان آگاه و هدفمند و دلسوزي را جريحه دار مي سازد؟
آيا بسان برخي، بايد در درستي پيام اين آيات و روايات و نقش تربيتي نماز ترديد نمود؟ يا در دريافت و برداشت هنرمندانه و خوشبينانه ي شما از پيام آنها؟ يا در درستي و داراي شرايط بودن اين نماز و نيايش ها و اين جمعه و جماعت ها و ادعاهاي دينمداري و اصولگرايي و سوگواري ها و هيئت هاي مذهبي؟ در اخلاص و درستي كدام يك بايد ترديد نمود؟
پاسخ
به باور ما، پاسخ منصفانه اين است كه در سومي بايد بيشتر انديشيد و ترديد كرد و در اصلاح آن كوشيد؛ چرا كه در قرآن و روايات هماره به باور عميق و منش و رفتار درست و خداپسندانه تأكيد شده است، نه لاف و گزاف هاي ميان تهي، و يا بهره وري ابزاري از نماز و
[ صفحه 183]
نيايش و باورهاي مذهبي.
و در روايات هم آمده است كه:
«ألايمان كله عمل و القول بعض ذلك...» [1] .
ايمان كامل و باور درست خدا و جهان ديگر، در گرو عملكرد شايسته و برابر مقررات است، نه گفتار، چرا كه گفتار جزيي كوچك از ايمان است.
جالب است كه ريحانه ي انديشمند پيامبر فاطمه عليهاالسلام در بيان معيار دينمدار بودن فرد و جامعه و مديريت آن، به يكي از زنان معاصر خود چنين فرمود:
«ان كنت تعمل بما أمرناك، و تنتهي عما زجرناك عنه فأنت من شيعتنا حقا و الا فلا؛» [2] .
اگر آنچه را ما براساس مقررات خدا، شما را راه مي نماييم، به كار مي بندي و از آنچه هشدارتان مي دهيم، هشدار مي پذيري، از شيعيان ما هستي؛ اما اگر جز اين باشد، از راه و رسم و فرهنگ و اخلاق ما بيگانه اي.
و نيز امام حسن عليه السلام به يكي از همان مدعيان فرمود:
«يا عبدالله! ان كنت لنا في أوامرنا و زواجرنا مطيعا فقد صدقت، و ان كنت بخلاف ذلك فلا تزد في ذنوبك بدعوك مرتبة شريفة لست من أهلها؛ لا تقل أنا من شيعتكم، و لكن قل أنا من مواليكم و محبيكم و معادي أعدائكم و أنت في خير و الي خير؛» [3] .
بنده ي خدا! اگر در انجام فرمان ها و دوري گزيدن از هشدارهاي ما، قانون گرا هستي، آنچه در مورد شيعه و اصولگرا بودنت مي گويي، درست است؛ اما اگر در
[ صفحه 184]
انديشه و منطق و منش و عمل، رهرو راه ما نيستي، با اين ادعاي گزاف بر گناهان خود ميفزاي؛ چرا كه شيعه بودن، مقام پرفرازي است، و تو با گفتار بدون منش و رفتار و سياست زيبا، در خور آن نخواهي بود؛ پس، مگو من شيعه ي شما هستم، بلكه بگو: من از دوستداران شما و از مخالفان دشمنانتان هستم، كه در آن صورت در راه خوبي هستي و در خيرخواهي قرار خواهي داشت.
و نيز جالب است كه در قرآن و سخنان حكيمانه ي أهل بيت آمده است كه نمازگزار، افزون بر شرايط بهداشت و طهارت جسم و جان، و رعايت شرايط مكان و لباس، و مقررات مربوط به وقت نماز و درستي انديشه و منطق و منش و عملكرد امام جمعه و جماعت و نظم و ترتيب نماز و اركان و واجبات آن، پيش از نماز و نيايش و پس از آن، نبايد زبان به غيبت و تهمت و دروغ بگشايد. نبايد به حقوق اقتصادي و اجتماعي و سياسي و انساني ديگران دست درازي و دست اندازي كند. نبايد حقوق و كرامت آشنا و بيگانه را پايمال سازد. بلكه بايد به بهداشت در غذاي جسم و روح دقت كند و از حرامخوارگي و حق كشي و فريبكاري و عوام بازي دوري گزيند.
براي نمونه به شماري از اين گونه روايات - كه بيانگر پيش نيازها و پيش شرطهاي نماز و نيايش حقيقي و با روح و معنويت كامل است - بنگريم:
1. از پيامبر آورده اند كه فرمود:
«من اعتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلاته و لا صيامه اربعين
[ صفحه 185]
يوما الا ان يغفر له صاحبه؛» [4] .
كسي كه غيبت مرد يا زني درستكار را بكند، خداوند تا چهل روز نماز و روزه اش را نمي پذيرد، مگر آنكه فرد مورد غيبت را بيابد و او، وي را ببخشد.
با اين بيان، نمازگزار راستين، امنيت مردم را با دست و زبان و چشم و گوش و قلم و قدم و قدرت و امكانات خود خدشه دار نمي سازد؛ چرا كه نماز و نيايش با خودكامگي و حق كشي و بيداد و فريب ناسازگار است.
2. در بيان ديگري از پيامبر مي خوانيم كه فرمود:
«من اكل حراما لم يقبل الله منه صرفا و لا عدلا؛ و الصرف النافلة و العدل الفريضة؛» [5] .
هر شب فرشته اي ندا مي دهد كه: هان اي مردم، كسي كه حرامخوارگي كند، خدا از او نه نماز نافله اي را مي پذيرد و نه نماز واجب را. [6] .
3. و نيز فرمود:
«من أكل لقمة حراما لم تقبل له صلاة اربعين ليلة، و لم يستجب له دعوة اربعين صباحا، و كل لحم ينبته الحرام فالنار اولي به؛» [7] .
كسي كه غذاي حرام بخورد، تا چهل شب، نمازش پذيرفته نمي شود، و تا چهل روز دعا و خواسته اش شنيده و برآورده نمي گردد، و هر گوشتي كه غذاي حرام آن را در پيكرش رويانده است، آتش دوزخ بر آن سزاوارتر است.
4. و باز در بياني ديگر فرمود:
[ صفحه 186]
«من كان له امرأة تؤذيه لم يقبل الله صلاتها و لا حسنة من عملها حتي تعينه و ترضاه و ان صامت الدهر؛» [8] .
زني كه همسرش را بيازارد، نماز و نيايش و كارهاي نيك او مورد پذيرش بارگاه خدا قرار نمي گيرد، گرچه هميشه روزه دار باشد، مگر آنكه به همسرش ياري رساند و برابر مقررات، خشنودي خاطر او را فراهم آورد.
5. از امام علي عليه السلام آورده اند كه فرمود:
«لا يقبل الله الصلاة ممن منع الزكاة؛» [9] .
خدا نماز كسي را كه زكات و حقوق مالي خود را نپردازد، نمي پذيرد.
اين منطق نشانگر رابطه ي نماز با رعايت حقوق جامعه و مردم است.
6. از امام صادق آورده اند كه در هشداري فرمود:
«ان الرجل ليكذب الكذبة فتحرم به صلاة الليل؛» [10] .
كسي دروغي را سرهم مي كند، و به كيفر آن، توفيق نماز و نيايش شبانه از او سلب مي گردد.
7. و نيز فرمود:
«ترك لقمة حرام احب الي الله من صلاة ألفي ركعة تطوعا؛» [11] .
وانهادن اندك غذاي حرام نزد خدا محبوب تر از دو هزار ركعت نماز و نيايش مستحب است.
با اين بيان نبايد در درستي پيام آيات و روايات و در سازندگي و نقش اصلاحي و تربيتي نماز و نيايش و رابطه ي دوستانه ي انسان با
[ صفحه 187]
خدا ترديد نمود، بلكه بايد در اخلاص و درستي ادعاها و كارهاي خود ترديد نماييم و به اصلاح انديشه و منطق و روش مديريت و رفتار خود در ابعاد گوناگون همت گماريم، و به هوش باشيم كه از دين و آموزه ها و باورهاي مقدس ديني به صورت ابزار فريب و سلطه بهره نجوييم و باعث مذهب گريزي عصر و نسل خويش نگرديم.
پاورقي
[1] اصول كافي / ج 2 / ص 39.
[2] سيما و سيره ي ريحانه ي پيامبر / ص 367.
[3] مجموعه ي ورام / ص 113 / چاپ مؤسسه ي حيدري تهران.
[4] صدوق / جامع الأخبار / فصل غيبت.
[5] بحار / ج 103 / ص 16.
[6] واژه ي «صرف» در روايت به معني نماز نافله است، و واژه ي «عدل» نماز واجب.
[7] سفينة البحار / ج 1 / ص 24.
[8] وسائل الشيعه / ج 14 / ص 116.
[9] بحار / ج 96 / ص 29.
[10] ميزان الحكمة / ج 5 / ص 422.
[11] بحار / ج 93 / ص 373.