روش ها و مراحل تبليغ


اگر بپذيريم كه تبليغ نيز مانند تربيت، متضمن رعايت سلسله مراتب، قوانين و مراحلي است كه بر اساس ويژگي هاي سني و رواني مخاطب انجام مي گيرد؛ بايد در اين زمينه نيز به پي ريزي مراحل مشخص در جريان تبليغ اقدام كرد. پاره اي از فيلسوفان و مربيان بزرگ، در تبيين مراحل تربيت و معرفي الگوهاي آموزشي و تبليغي، يافته هاي متفاوت و نظريه هاي متنوعي را مطرح كرده اند كه هر يك ناظر بر مهم ترين عوامل مؤثر در تغيير رفتار و نگرش مخاطب است.

در اينجا سعي مي شود نظريه ي هربارت، فيلسوف و دانشمند آلماني كه فرآيند تربيت را واجد اصول، مراحل و روش هاي پنجگانه مي داند، معرفي كرده و به «فرآيند تبليغ» نيز تعميم دهيم. زيرا از نظر كاركرد و هدف تفاوت چنداني ميان «تبليغ» به معناي رسا و عميق آن و تربيت به معناي تغيير نگرش و رفتار نيست. بنابراين، در تبيين و تفسير نظريه هربارت هر كجا كه از تربيت سخن رفته است به جاي آن واژه ي تبليغ جايگزين شده است.



[ صفحه 48]



هربارت براي نخستين بار روش خاصي را كه مبتني بر رعايت اصول و مراحل متوالي است به معلمان و مربيان براي پرورش مفاهيم تربيتي پيشنهاد كرد. اين دانشمند در ابتدا روش آموزش را در چهار مرحله ارايه كرد كه بعدها پيروانش مرحله ي ديگري بر آن افزودند و به نام روش «هربارت» معروف شد. اين مراحل به ترتيب عبارتند از:

1ـ مرحله «آماده سازي» [1] مخاطب؛ در اين مرحله، معلم يا مبلّغ مي كوشد بين افكار و تجربه ها و نگرش هاي قبلي مخاطب با افكار و موضوعات تازه اي كه قصد طرح آن را دارد ارتباط فعالي ايجاد نمايد. البته واژه ي آمادگي در نظريه هربارت و به خصوص در فرآيند آغازگري تبليغ، فراتر از مضمون پيام است، و شرايط زير را در بر مي گيرد:

الف: آمادگي جسمي؛ رشد داخلي و زيستي؛ معطوف به نيازهاي زيستي و فيزيولوژيك و سلامت و دستگاه عصبي و هورموني.

ب: آمادگي رواني؛ تمركز حواس، دقت، توجه و ظرفيت ذهني و ادراكي.

ج: آمادگي عاطفي؛ گرايش، علاقه، رغبت، پذيرش و مستعد براي دريافت پيام.

د: آمادگي عقلاني؛ ظرفيت شناختي، قدرت سازماندهي مطالب و سازگاري با ابهامات و ترديدها.

براي هر يك از اين مراحل مي توان يك مثال ملموس و فيزيكي در قالب غذا و فرد گرسنه زد. در مرحله ي آمادگي، فرد بايد گرسنه باشد تا به دريافت غذا تمايل پيدا كند. لذا اگر آمادگي (گرسنگي) نباشد نه تنها ارايه غذا فايده اي ندارد بلكه ممكن است نسبت به غذا احساس تنفر كند.

2ـ مرحله ي عرضه كردن يا ارايه نمودن پيام [2] ؛ صرفاً آمادگي جسمي رواني، عاطفي و شناختي در مخاطب كافي نيست، بلكه رغبت انگيزي و پذيرش عاطفي و ظرفيت ادراكي نيز بايد فراهم باشد تا مخاطب به سوي مضمون پيام جلب شود.

در همان مثال: غذا، براي فردي كه گرسنه است و اشتهاي او تحريك مي شود، فقط كافي است مواد غذايي در برابر او گذاشته شود و ديگر نيازي به اصرار و تحميل و تلقين نيست. مشكل اصلي تبليغات، نامؤثر و ناكارآمد بودن آن است كه مرحله ي اوّل آن يعني ايجاد آمادگي به خوبي انجام نمي گيرد، مانند آن است كه از فردي كه بسيار سير و اشباع شده از غذا است، بخواهيم انواع غذاهاي لذيذ و رنگين را صرف كند.



[ صفحه 49]



پيداست كه چنين فردي نه تنها به غذا راغب نمي شود بلكه برعكس، هر قدر اصرار بيشتر مي شود انزجار و نفرت او به غذا بيشتر مي شود. اين همان كاري است كه بعضاً پاره اي از مبلغان ديني و مروجان ارزش هاي اخلاقي بدون توجه به اشتها و نياز مخاطب انجام مي دهند و نتيجه ي آن هم وازدگي، نفرت و فرار نسل جوان ارزش ها را به دنبال دارد. به گونه اي كه «دين پذيري»، «دين گريزي» ايجاد مي كند و «تبليغ» به «ضد تبليغ» تبديل مي شود.

بنابراين، پيش شرط تربيت و پيش نياز تبليغ اثربخش و كارآمد، ايجاد اشتها و ترغيب مخاطب به دريافت و پذيرش پيام است. به همين خاطر است كه عارفان راه كمال و سالكان طريق معرفت، اولين منزل كمال را «طلب» نام نهاده اند؛ زيرا تا طلب و نياز نباشد هيچ تلاش و كوششي به ثمر نمي رسد.

سقراط حكيم، حدود دو هزار سال پيش اين نكته ظريف را در باب تعليم و تربيت يادآور شده است كه: هدف آموزش [تربيت و تبليغ] ايجاد نياز به حقيقت در يادگيرنده است و نه ارايه حقيقت! به عبارتي ديگر سقراط مي گويد ايجاد نياز به حقيقت مهم تر از ارايه حقيقت است [3] .

همين مطلب را مولوي در قالب شعري زيبا سروده است كه:



آب كم جو تشنگي آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست



در طلب زن دائماً تو هر دو دست

كه طلب در راه ي نيكو رهبرست



پس، تا زمين مستعد پذيرش بذر نباشد پاشيدن بذر بي فايده است؛ تا آدمي تشنه نباشد آب گوارا در نزد او خريدار ندارد. تا فرد گرسنه نباشد ارايه غذا در نزد او جاذبه اي ندارد. به همين سبب است كه «اميل شارتيه» مربي بزرگ فرانسوي گفته است:

هنر معلم (مبلّغ) گرسنه كردن ذهن مخاطب است تا مخاطب خود نخجير خود را شكار كند.

مرحله سوم: همخواني و ارتباط معني دار با پيام [4] ؛ در اين مرحله كه به تبع مراحل قبلي ظاهر مي شود، مخاطب پس از احساس نياز و ارايه شدن مطالب، آن را با وجود خويش مرتبط مي كند. نظير فرد گرسنه اي كه وقتي احساس گرسنگي مي كند و غذايي را در برابر او قرار مي دهند، او با مواد غذايي احساس همخواني مي كند. در فرآيند همخواني و



[ صفحه 50]



ارتباط، بايد نوع غذا، كيفيت، تنوع و اندازه ي غذا با ظرفيت، نياز، علاقه و اشتهاي مخاطب متناسب باشد و چنانچه اين كيفيات با افراط و تفريط و كاستي و فزوني همراه شود آسيب هاي ناخواسته بر فرد وارد مي شود. لذا معلمان و مبلغان در ارايه مفاهيم تربيتي در اين مرحله بايد به ويژگي ها و ظرفيت هاي يادگيرنده توجه كافي داشته باشند.

مرحله چهارم؛ يگانگي يا درون سازي [5] ؛ در اين مرحله، مخاطب، مضمون و محتواي پيام را كه بر اساس نياز و رغبت خويش دريافت كرده است با سازه هاي ذهني و گرايش عاطفي خود يكي مي كند. به عبارتي ديگر، محتواي پيام با شخصيت مخاطب يگانه مي شود. نظير غذايي كه پس از بلعيدن جذب بدن مي شود و تبديل به خون و انرژي مي شود. به همين روال، چنانچه پيام مورد نظر با ذهن و نياز مخاطب هم سنخ و همراه شود در ساختار شخصيت او نفوذ مي كند. و به اصطلاح پياژه، «دروني» مي شود. يگانگي و توحيد يافتگي با پيام، همان فرآيند جذب و هضم در مفهوم زيست شناختي آن است كه مواد ارايه شده در ارگانيسم يگانه مي شود. در اين مرحله يادگيري عمقي شده و تبديل به باور و اعتقاد دروني مي شود.

مرحله پنجم، كاربرد [6] و تعميم به موقعيت هاي جديد؛ در اين مرحله كاركرد بيروني پيام هاي فرا گرفته شده در عرصه هاي مخلتف زندگي ظاهر مي شود. به عبارت ديگر، مخاطب مطالب دروني شده را به تناسب نيازهاي واقعي زندگي خويش بكار مي گيرد و از اينكه بين آموخته هاي ذهني و نيازهاي زندگي خويش رابطه برقرار مي كند احساس لذت و موفقيت مي كند و از اينجاست كه محتواي تبليغ و فرآيند يادگيري لذت بخش و شورآفرين مي شود.



[ صفحه 51]




پاورقي

[1] Preparation.

[2] Persentation.

[3] عمر آن است كه در شور طلب مي گذرد، خوش بود منتظران را طلب طلعت دوست.

[4] Association.

[5] (Integration (Systematization.

[6] Application.


بازگشت