نمازي شكوهمند


در حجله نشسته است و غرق در اميدها و آرزوهاست. به جهاني زيبا و آراسته قدم نهاده است آينده اي سراسر روشن در ديدگان او جلوه مي نمايد.

چه كسي اين همه لطافت و زيبايي را به من داد؟ و چه كسي من را فرشته ي اُنس خانواده قرار داد؟

چه كسي محبّت من را در قلب داماد جاي داد؟ و...

بايد برخاست و او را سپاس گفت، در برابرش تعظيم كرد و زبان به مدح و ثنايش گشود بايد برخاست و به نماز ايستاد. نماز واجب را مثل هميشه خواند، و نماز مستحبّي ويژه ي شب زفاف را نيز به شكرانه ي اين همه نعمت به جاي آورد. چقدر غافلند آنان كه مي گويند يك شب كه هزار شب نيست، عروس اگر بخواهد نماز بخواند، آرايشش به هم مي خورد و با لباس عروسي نمي تواند به ركوع و سجده رود. نه، هرگز چنين نيست مي توان برنامه ها را به گونه اي تنظيم كرد كه عروس پيش از آرايش ، وضو بگيرد ،تا نمازخواندن براي عروس ممكن گردد و نماز بخواند، نمازي شكوهمند در بحبوحه ي شادي ها.



[ صفحه 79]




بازگشت