بلوغ شاخه ها
يا اَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَاَنْزَلْنا اِلَيْكُمْ نُورًا مُبيناً. [1] .
اي مردم، در حقيقت براي شما از جانب پروردگارتان برهاني آمده است و ما به سوي شما نوري تابناك فرو فرستاديم.
در صبح دل انگيز بهاري بر لب حوض خانه نشسته اي و غرق در تفكّر گشته اي؛ به درختان مي انديشي كه چگونه ناگهان عوض شده اند و به شاخه ها كه چگونه پر از برگ و شكوفه گشته اند.
شاخه ها از اين پس مي خواهند با طراوت و معطّر باشند، ميوه بدهند، و سايه ي مهر و عطوفت بر ديگران بگسترانند.
نشسته اي و به «بلوغ شاخه ها» مي انديشي!
از بلوغ شاخه ها به بلوغ خود پي مي بري، چرا كه ديگر حسّ پرستش و وظيفه شناسي در تو سبز و شكوفا شده، ديگر كودكي نيستي كه در شناخت پيرامون خود تنها از حواسّ پنج گانه ات كمك بگيري، عقل تو بيدار شده است، همه چيز در نگاه تو تحوّل و تغيير يافته است.
[ صفحه 38]
ديگر دوست نداري مثل هميشه به لهو و لعب و به سرگرمي ها و بازي هاي بي هدف بپردازي و كارهايت بدون هدف و آرمان باشد.
مي خواهي در تمام گذشته هاي خود تجديدنظر كني و افكار و عقايد خود را بر اساس حقّ و حقيقت و با واقع بيني تنظيم كني.
در اين بحبوحه ي فكري شديداً به راهنمايي دانا، دلسوز و مهربان نياز داري. تو ديگر بالغ شده اي، خداوند، پيامبران و امامان را به ياري تو فرستاده تا دنيا و آخرت تو را براساس عقل و فطرت تو پي ريزي كنند و تو «مكلّف» هستي كه براساس دستورها و راهنمايي آنان زندگي كني.
پاورقي
[1] سوره ي نساء، آيه ي 174.