سفارش پاياني


اين نوشته را با چند سفارش به خويشتن و هر آن كس كه اين نوشته به او مي رسد، به پايان مي بريم.

غفلت از خداوند متعال سبب آلودگي است و نماز چونان آب حياتي است كه سبب زدودن هر چرك و آلودگي مي شود. اين سخن را اميرمؤمنان علي عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي كند كه فرمود: «شبهها رسول الله بالحمة تكون علي باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم و الليلة خمس مرات، فما عسي أن يبقي عل يه من الدرن»؛ [1] پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نماز را تشبيه كرد به گرمابه اي كه بر در سراي مرد باشد و هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد كه هرگز چرك و آلودگي در بدن او نخواهد ماند. بنابراين ذكر خداوند كه با نماز حاصل مي شود، هر چرك و آلودگي را مي زدايد.

سفارش ويژه به نماز جمعه در روز جمعه براي همين «ذكر» است. ذيلا در اين خصوص پاره اي از نصوص تقديم مي شود:

1. نماز جمعه مصداق كامل ذكر است، چون خداي تعالي مي فرمايد: (يا أيها الذين آمنوا اذا نودي للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الي ذكر الله و ذروا البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون)؛ [2] اي مؤمنان چون براي نماز جمعه ندا داده شد، به سوي ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد.



[ صفحه 181]



2. دستور به شتاب به سوي ذكر خدا، يعني نماز جمعه و ترك هر آنچه غير از آن است، داده شده؛ زيرا ترك داد و ستد كه در آيه آمده خصوصيتي ندارد و هر چيزي كه با نماز منافات دارد، بايد ترك شود.

3. روي برتافتن از ذكر خدا - كه همان نماز جمعه باشد - نهي شده، چنان كه در سوره ي «منافقين» مي خوانيم: (يا أيها الذين امنوا لا تلهكم أموالكم و لا أولادكم عن ذكر الله). [3] اي مؤمنان! زنهار كه اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل كند.

4. قرائت دو سوره ي جمعه و منافقون در نماز جمعه، به جهت نكات ياد شده، رجحان و برتري دارد.

خداي تعالي به سبب عنايت ويژه اي كه به نماز كه ستون دين است دارد، درباره ي منافقان مي فرمايد: (و اذا قاموا الي الصلوة قاموا كسالي) [4] ؛ و چون به نماز مي ايستند، همراه با كسالت مي ايستند؛ يعني اين گروه هيچ گاه خداوند را بندگي نمي كنند، چه در نماز و چه در غير آن چون روزه، حج و.... در اين آيه تنها بر نبود نشاط آنان در نماز اشاره شده است، درباره ي مستان نيز به همين نكته اشارت رفته كه مي فرمايد: (لا تقربوا الصلوة و أنتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون) [5] ؛ در حال مستي نزديك نماز نشويد تا زماني كه بدانيد چه مي گوييد.

چون غفلت زده اي كه استحقاق ويل دارد [؛ (فويل للمصلين - الذين هم عن صلوتهم ساهون)] [6] همانند مستي است كه نمي داند چكار مي كند، او نيز از نزديك شدن به نماز نهي شده است، زيرا نماز مانند قرآن است و جز كسي كه از چرك غفلت و خونابه نسيان و آلودگي ريا و مانند آن پاك و مطهر باشد، نبايد آن را



[ صفحه 182]



مس كند.

از ميان عبادتهايي كه ماسوي الله در پيشگاه خدا دارند، براي نشان دادن اهميت نماز، تنها از آن ياد شده است، چون خداي سبحان مي فرمايد: (ألم تر أن الله يسبح له من في السموات و الأرض و الطير صافات كل قد علم صلاته و تسبيحه و الله عليم بما يفعلون) [7] ؛ آيا ندانسته اي كه هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است براي خدا تسبيح مي گويند، و پرندگان نيز در حالي كه در آسمان پر گشوده اند، تسبيح او مي گويند؟ همه نماز و نيايش خود را مي دانند و خدا به آنچه مي كنند داناست. همچنين نويد تولد حضرت يحيي، در نماز روزي حضرت زكريا عليه السلام شد، چنان كه فرمود: (فنادته الملائكة و هو قائم يصلي في المحراب أن الله يبشرك بيحيي...) [8] ؛ پس در حالي كه وي ايستاده و در محراب خود دعا مي كرد، فرشتگان او را ندا دادند كه: خداوند تو را به ولادت يحيي مژده مي دهد.

همچنين از اين قبيل، كه دلالت بر اهتمام به امر نماز و حال آن مي كند، روايتي است كه درباره ي زكات اميرالمؤمنين عليه السلام در حال ركوع رسيده است، چون اصل زكات گرچه نياز با نيت قربت دارد و در جاهاي مختلف، نزديك و قرين نماز قرار گرفته است، ولي همراه شدن زكات به نماز، شايد موجب فضيلت مضاعفي است كه باعث نزول آيه ولايت شده است، چون مي فرمايد: (انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون) [9] ؛ ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده اند، همان كساني كه نماز برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند.



[ صفحه 183]



چون نماز ستون دين است و با اقامه ي آن دين سرپا و با ضايع سازي آن دين ضايع مي گردد، از اين رو آتش جنگ همواره بين نمازگزار و ميان دشمن آشكار او، يعني همان شيطان فريبكار، برافروخته است، چون شيطان مي خواهد بر نمازگزار چيره شود و او را ريشه كن سازد، او با فريب نويد مي دهد و آرزومند مي گرداند، گمراه مي سازد و زشتي ها را پيش او زينت مي بخشد. [10] از اين رو مصلا محراب، يعني محل نبرد و نمازگزار، مجاهد الهي در طرد جنگجويي مهاجم و دفع و اسير ساختن اوست. از اين رو بايد در اين پيكار سلاح برگيرد و براي مؤمن اسلحه اي جز خواري در پيشگاه خدا و بندگي او نيست كه به شكل گريه بر خويشتن بروز مي كند. چنان كه علي عليه السلام در نيايشي كه به كميل آموخت فرمود: «و سلاحه البكاء». بنابراين، كسي كه نه بر تنگي لحد مي گريد و نه بر تاريكي قبر اشك مي ريزد و نه بر دوري مسافت و كمي توشه و جز اينها گريه مي كند كه همه دهشت زا و وحشت آفرينند، سلاحي در جنگ با شيطان كه در قلب او وسوسه مي كند، ندارد. اما اگر سلاح برگيرد مناجات با خدا او را نجات مي دهد و گريه وي را رهايي مي بخشد، تا به دژ محكم و استوار توحيد و ولايت وارد شود و چون داخل گرديد، از عذاب ايمن خواهد شد.

تنها شناخت مصيبت بزرگ مرگ، گريه آور است و مصيبت بزرگ تر پس از مرگ (عذاب قيامت و خواري آن) كه جز با عقل مؤيد به نقل و نقل همدست با عقل شناخته نمي شود، مگر در مواردي كه عقل را راهي به آن نيست.

از چيزهايي كه از اهميت نماز پرده برمي دارد، روايتي است كه درباره ي حق نماز بر



[ صفحه 184]



نمازگزار رسيده، به گونه اي كه بر نمازگزار لازم مي كند، چنان با اخلاص و حضور نماز گزارد كه گويا در حال وداع و ديدار آخر با نماز است؛ زيرا اقتضاي وداع اخلاص و حضور است، و همان طور كه روايت خاص درباره ي وداع با طواف و روزه رسيده، درباره ي عموم نمازها نيز روايت وداع آمده است. پس هر نمازي نماز وداع است، به علت آن نيز اشاره شد. [11] .


پاورقي

[1] نهج البلاغه، خطبه ي 199.

[2] سوره ي جمعه، آيه ي 9.

[3] سوره ي منافقون، آيه ي 9.

[4] سوره ي نساء، آيه ي 142.

[5] سوره ي نساء، آيه ي 43.

[6] سوره ي ماعون، آيات 4 - 5.

[7] سوره ي نور، آيه ي 41.

[8] سوره ي آل عمران، آيه ي 39.

[9] سوره ي مائده، آيه 55.

[10] بسياري از آيات قرآن حكيم برنامه ها و راه هاي نفوذ شيطان به دلها را ترسيم كرده است، از جمله سوره هاي مجادله، آيه 19؛ اسراء، آيه 62؛ نساء آيه ي 120 و... و در مقام دفع اين دشمن سوگند خورده و كينه توز راهكارهاي سعادت، نجات، صلاح و شايستگي را بيان فرموده است (م).

[11] پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به مرد ثقفي فرمود: بالاي دو ابرويت را به خاك بيالاي و نمازي به جاي آور كه گويا آخرين نماز است؛ «و عفر جبينيك في التراب و صل صلاة مودع». اميرالمؤمنين عليه السلام نيز فرمود: هر گاه يكي از شما به نماز ايستد، بايد نمازي بجا آورد كه گويا وداع مي كند؛ «اذا قام أحدكم الي الصلاة، فليصل صلاة مودع» امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد: «هر گاه نماز واجب مي گزاري در وقت بخوان، نماز خداحافظي، نماز كسي كه مي ترسد دوباره بدان بازنگردد... بدان تو در برابر كسي مي ايستي كه تو را مي بيند و تو او را نمي بيني «اذا صليت صلاة فريضة فصلها لوقتها، صلاة مودع، يخاف أن لا يعود اليها... و اعلم أنك بين يدي من يراك و لا تراه»؛ وسائل الشيعة، ج 4، ص 685، 683، 678(م).


بازگشت