قرائت آيةالكرسي در تعقيب نماز


در تعقيب نماز به دعاهايي نتيجه بخش و سودمند دستور داده شده و سودمندترين آنها دعاهايي است كه بازگشت آن به توحيد و ولايت است، گرچه بازگشت همه ي دعاها به توحيد است. پس از نماز بر قرائت آيةالكرسي كه حاوي «اسم اعظم» است، تأكيد ويژه اي صورت گرفته و به چيزهايي نويد داده شده كه موجب روشني چشم است، از جمله:

- از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كسي كه آيةالكرسي را بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال خود متولي قبض روح او مي شود و مانند كسي است كه با پيامبران در راه خدا جهاد كرده و سرانجام به شهادت رسيده باشد؛ «من قرأ آيةالكرسي عقيب كل فريضة، تولي الله جل جلاله قبض روحه و كان كمن جاهد مع الأنبياء عليهم السلام حتي استشهد». [1] در صورتي كه در تعقيب نماز به خواندن سوره ي «مسد»



[ صفحه 165]



(تبت يدا أبي لهب...) ترغيب نشده، به آن اندازه كه به خواندن سوره ي توحيد يا آيةالكرسي و مانند آن تشويق شده است و نيز آنچه درباره ي فضيلت صلوات بر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام آمده، زيرا ايشان مظهر اسم اعظم خدا و محل تجلي ولايت الهي هستند.

- شيخ ابوالفتح رازي در تفسيرش از اميرالمؤمنين علي عليه السلام روايت كرده كه فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را بر اين منبر ديدم كه مي فرمود: كسي كه پس از هر نماز واجب آيةالكرسي بخواند چيزي جز مرگ مانع دخول او به بهشت نيست، و كسي جز انسان راستگو و عابد بر قرائت آن مواظبت نمي كند، و هر كس هنگام خواب آن را بخواند، خداوند متعال جان او را، خانه و خانه هاي همسايگانش را امان مي بخشد و پاس مي دارد. [2] .

منظور از «مانع» حجاب است، چون شخص مؤمن، برحسب درجاتي كه كسب كرده از عالي و عالي تر، بهشت برين را ارث مي برد و چيزي او را از اين ميراث گرانبها جز دلبستگي به زندگي دنيا بازنمي دارد و آنگاه كه با مرگ طبيعي زندگي دنيوي را ترك گويد، داخل بهشت شده و وارث آن مي گردد. چنان كه هر كس با مرگ ارادي و اختياري دنيا را ترك كند و از اين زندگي پست دست بشويد، داخل بهشت و وارث آن مي شود. اين سخن را روايتي نيز تأييد مي كند كه مي فرمايد: اقرار به امامت اهل بيت بهشت است، و چنان چه كسي به آن اقرار كند، در بهشت است؛ «ان الاقرار بامامة أهل البيت عليهم السلام هو الجنة، و من أقر بها كان في الجنة». [3] .


پاورقي

[1] همان، ص 384، ح 3472.

[2] جامع أحاديث الشيعة، ص 384، ح 3460.

[3] محاسن برقي، ج 1، ص 262، ح 502.


بازگشت