محدوده ي تعقيب


براي تعقيب نماز حد و مرزي خاص تعيين نشده، چنان كه نيايشهاي پيش از نماز، زمان و وقت مخصوصي ندارند و هر مقدار از آن را بنده اي كه سالك راه معبود است مي آورد يا واجب است و يا مستحب. بنابراين، هر سخني كه بر زبان جاري مي سازد و بدان نيايش مي كند و يا هر آيه اي كه تلاوت مي كند، با عملي كه انجام مي دهد



[ صفحه 160]



منافاتي ندارند، از اين رو او هميشه در نماز است و صحيح است به قصد اقتدا به بزرگان مكرم دين كه خداوند آنان را اسوه و الگوي نيكوي مردم قرار داده، بگويد: (ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين)؛ [1] بگو در حقيقت، نماز من و [ساير] عبادات من و زندگي و مرگ من، براي خدا، پروردگار جهانيان است.

اين بنده ي شايسته جز به «وجه الله» اهتمام نمي ورزد، زيرا او روح خداست؛ چنان كه صادق مصدق، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل مي كند ايشان فرمود: «من أصبح من أمتي و همه غير الله، فليس من الله» [2] ؛ كسي كه از امت من كه شب را به صبح آورد و آهنگ و تصميم او غير خدا باشد او از خدا نيست. اين حديث دلالت دارد، هر كه آهنگ او خدا باشد، او از خداست، يعني از وجه خاص اوست.

اين گفته محك و معياري دارد كه هر سالكي بايد خويش را با آن بسنجد تا بر او روشن شود از خداوند «باقي» است تا پايدار بماند، يا از غير او و فاني شدني است؟ اين ميزان، همان سخن نوراني امام صادق عليه السلام است كه فرمود: «من أراد أن يعلم ماله عندالله فلينظر مالله عنده»، [3] آن كس كه مي خواهد بداند براي او چه چيزي نزد خداوند است بايد بنگرد چه چيزي براي خدا نزد اوست؟ زيرا دل، آينه ي حضرت «مقلب القلوب» است، چنان كه او نيز آينه ي دل، بلكه براي همه كس جز خويش آينه است؛ چون تنها با خداست كه هر آنچه غير اوست، كشف و نمودار مي شود.

بنابراين، كسي كه مي خواهد ببيند چه چيز نزد خداوند دارد، بايد در قرآن دل



[ صفحه 161]



خويش تدبر كند كه اگر قلب شايسته اي باشد، خداوند در آن ايمان را مي نگارد، و آن را با روح خويش تأييد مي فرمايد، آن گاه وقتي بنده آينه ي دل خويش را مشاهده كرد و آن را ژرف كاويد، آنچه را در دل به نگارش درآمده، يا از آنچه نزد خداوند است نمودار شده مي يابد؛ زيرا قلب مؤمن آينه ي خداوندي است كه داراي اسماي شريف مؤمن [المؤمن مرآة المؤمن]، مهيمن، عزيز، جبار و متكبر است. پس در آينه ي دل او هر آنچه در آينه ي پروردگارش تجلي يافته، منعكس مي شود و با اين مقياس و ميزان پي مي برد كه آيا او نزد خداوند شأن و مقامي دارد و نزد او آبرومند است يا نه؟ گرچه همه ي تلاش چنين بنده اي خداست و به ماسواي او نمي پردازد، ولي هنوز در آينه دلش آنچه را نزد خداست مي نگرد، پس او اكنون نظر به دل خويش و تصويري دارد كه حاكي از «ما عندالله» است؛ از اين رو هنوز به درجه اي نرسيده كه جز خدا را نبيند.


پاورقي

[1] سوره ي انعام، آيه ي 162.

[2] محاسن برقي، ج 1، ص 324.

[3] محاسن برقي، ج 1، ص 324.


بازگشت