حكمتهاي تعقيبات نماز


قوام دروني نماز نجواست؛ زيرا «نمازگزار با پروردگارش مناجات مي كند». [1] از اين رو نماز جز رازگويي نيست. نماز، محفوف به دو نيايش است؛ زيرا نمازگزار با نيايش به استقبال نماز مي رود و با نيايش آن را بدرقه مي كند. پس قبل و بعد نماز جز نيايش نيست و اين از آن روست كه بنده ي كامل همان است كه با مناجات قوام و خو گرفته و جانش با نيايشهاي قبل و بعد نماز درهم آميخته باشد؛ زيرا بنده در ذات خويش جز فيض خدا را كه موجب قوام او شده نمي يابد و مقابل و پشت سر خود را جز عطاي الهي كه بر او مقدم و مؤخر است نمي بيند. پس او خود نيز فيضي است كه عطاي الهي احاطه اش كرده و وجود خاص وي در قالب نمازي كه به نيايش و سؤال پيچيده شده تبلور يافته است.

ريشه ي اين نكته سخن فرشتگان است - همان بندگان محترمي كه در گفتار از خداوند پيشي نمي گيرند، و به فرمان او كار مي كنند، لذا جز معبود خويش را مشاهده نمي كنند - آنان گفته اند: (و ما نتنزل الا بأمر ربك له ما بين أيدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك و ما كان ربك نسيا) [2] ؛ ما فرشتگان جز به فرمان پروردگارت فرود نمي آييم، آنچه پيش روي ما و پشت سر ما و هر چه ميان اين دو است، همه به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشكار نيست. چون اين آيه ي مباركه بر چند امر دلالت دارد:



[ صفحه 157]



يكم. نزول فرشتگان تنها به فرمان خداست كه هرگاه اراده كند، به آن «كن: باش» مي گويد و آن چيز تحقق مي يابد و چون صعود نيز مانند نزول است، صعود فرشتگان نيز جز به فرمان خداوند نيست.

دوم. آن چيزي كه پيش از فرشته است [فيض جود و عطا] و وجود فرشته بر آن توقف دارد، همان [نيز] از خداوند است.

سوم. آنچه كه از فرشته مؤخرو به او ملحق است [فيض جود و عطا] و همان چيزي كه فرشته سبب و مؤثر در آن است - چون به وجود فرشته توقف دارد - آن چيز [نيز] از خداست.

چهارم. هر چه ميان آن مقدم و اين مؤخر واقع شده، يعني خود فرشته كه در ميان آن مقدم و اين مؤخر است، آن نيز از خداوند متعال است. اين امر چهارم جدا دشوار است و جز براي كسي كه صمد بودن خداوند و پوكي و مسخر بودن ما سوي الله را به مشاهده بنشيند، روشن نمي گردد [3] و نيز جز بر كسي كه در اين آيه تدبر نمايد، روشن نمي شود: (أن الله يحول بين المرء و قلبه). [4] چون قلب همان اصلي است كه حقيقت و موجوديت انسان را شكل مي دهد. پس وقتي خدايي كه براي



[ صفحه 158]



وجودش حد و مرزي نيست، بين انسان و خود او حايل شود بدون اين كه با او ممزوج گردد، خارج از انسان نيز هست بدون اين كه از او جدا باشد. [5] البته اين امر مخصوص انسان نيست، بلكه شامل فرشته، افلاك از ذره ريز گرفته تا شي ء بزرگ و سترگ، و از خاك تا ستارگان دور دستي چون ثريا [6] و هر موجود ديگر از جن و انس شامل مي شود. بنابراين، هر چيز ديگر نيز اگر آنچه را فرشتگان ديدند مي ديد، همان جمله اي را مي گفت كه فرشتگان مكرم گفتند كه هر فيض و عطاي سابق و لا حق و ميان اين دو، همه از آن خداوند است و جز «وجه الله» چيزي پايدار نخواهد ماند و فنا و فرسودگي غير خدا آشكار خواهد شد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 71، ص 215.

[2] سوره ي مريم، آيه ي 64.

[3] پيشوايان معصوم عليهم السلام در تفسير صمد معاني متعددي فرموده اند، از جمله: صمد كسي است كه او را خواب نمي ربايد. كسي كه هميشه بوده و هست. كسي كه از تغيير دگرگوني و فساد مبراست. كسي كه شريك ندارد و از نگهداري اشيا خسته نمي شود. كسي كه هيچ چيز از او پنهان نيست. كسي كه با «كن» اشيا را مي آفريند. كسي كه اشياي گونه گون را مي آفريند. همان يكتايي است كه ضد، شكل و مانند ندارد. كسي است كه نه زاييده شده و نه مي زايد. كسي كه پر است و جاي خالي و پوكي ندارد؛ يعني همه ي اوصاف كمال را داراست. امام باقر عليه السلام از جدش امام حسين عليه السلام نقل مي كند كه فرمود: «الصمد، الذي لا جوف له». امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد: «الصمد، الذي ليس بمجوف». امام كاظم عليه السلام نيز مي فرمايد: «الصمد، الذي لا جوف له» (نور الثقلين، ج 5، ص 711) (م).

[4] سوره ي انفال، آيه ي 24؛ به راستي خداوند ميان آدمي و قلبش فاصله مي شود.

[5] اشاره است به سخن اميرالمؤمنين عليه السلام كه در خطبه اي به ذعلب مي فرمايد: «هو في الأشياء كلها غير متمازج بها و لا بائن عنها»، خداوند در اشيا قرار دارد، بدون آن كه با آنها بياميزد، ولي از آنها نيز جدا نيست. نيز در خطبه ي «وسيله» مي فرمايد: «فارق الأشياء لا علي اختلاف الأماكن و تمكن منها لا علي الممازجة»؛ خداوند از اشيا جداست، نه آن گونه كه مكانها از يكديگر جدا هستند و در اشيا قرار دارد، بدون آنكه با آنها اختلاط و امتزاج داشته باشد. ر. ك: بحارالانوار، ج 4، صص 221،304 (م).

[6] ثريا يا خوشه ي پروين بخشي از صورت فلكي گاو (ثور) را تشكيل مي دهد، هفت يا نه ستاره ي پروين در قسمت گردن و شانه ي گاو (ثور) شكل گرفته و با چشم غير مسلح ديده مي شوند. تاكنون 120 ستاره از ستارگان پروين با چشم مسلح شمارش شده اند، اما تعداد آنها بين 300 تا 500 عدد تخمين زده مي شود. فاصله ي پروين از خورشيد (مركز منظومه ي شمسي) 410 سال نوري است (م).


بازگشت