آنچه در اين بخش روشن شد


اول. عمل نماز مانند ذكر آن داراي راز است، و انسان موجودي است كه حضرات پنجگانه را در خود گرد آورده است، و تأويل قيام در حال نماز، اعلام به پايداري در برابر هر دشمني است.

دوم. كسي كه «كلمه ي الله» را زنده كند، او «قائم» و برپا دارنده است، گرچه نشسته باشد و دست به شمشير نبرد، و كسي كه در زنده داري اين كلمه كوتاهي ورزد «قاعد» و زمين گير است، گرچه به حسب ظاهر ايستاده باشد.

سوم. قيام، نمودار و تمثل حياتي است كه مؤمن با آن توان مي يابد تا از مقام مقدس ولي دفاع كند يا بر دشمن بتازد.

چهارم. كسي كه به منظور فرمان خدا قيام كرده، فرشتگان نويدبخش بر او فرود مي آيند، و چه بسا پوينده ي راه استقامت، آنان را مشاهده كند.

پنجم. راز قيام، از حالت جسم، منزه و پيراسته است، چنان كه قيام به معناي تحمل سختي و رنج امتثال نيز از حالتهاي جسم منزه است، گرچه از مختصر حالت بدني خالي نيست.

ششم. خشوع قلب، در اعضا آشكار مي شود؛ زيرا اعضا به منزله ي امت و قلب، پيشواي آنهاست.

هفتم. وقتي اندوه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم افزون مي شد، به هنگام نماز دست به محاسن شريف مي كشيد.

هشتم. ركوع و سجود، تمثل و نماد فرمانبرداري از خداوند است، و هر چه به عنوان قيام بر پيكار با دشمن خدا باشد، نزد خداي سبحان فروتني، قعود و خود را كوچك شمردن است؛ زيرا هر نيرويي نسبت به قادر مطلق، ضعيف و زبون است،



[ صفحه 134]



چنان كه براي خدا در خانه نشستن، قيام بر عليه دشمن خدا به شمار مي آيد.

نهم. اهتمام به ركوع و سجود سبب شده كه چون نماز به وجوب اين دو نيز امر شود. ذكر ركوع و سجود نيز مناسب با خود ركوع و سجود وارد شده است.

دهم. سجده و تكرار آن، نمادي از پيدايش آغازين از خاك، بازگشت به آن، و برانگيخته شدن از آن است.

يازدهم. كسي كه با پروردگار خويش مناجات مي كند، در هيچ حال او را از ياد نمي برد، از اين رو در حالت ايستاده، نشسته، به پهلو آرميده، بر پشت خوابيده، به ياد اوست.

دوازدهم. كشيدن گردن و استواي پشت در ركوع، نمادي از گوش به فرمان بودن تام است، چنان كه اذكار مستحبي ركوع كه از پيشوايان دين عليهم السلام روايت شده، گواه آن است.

سيزدهم. فرق سجود و ركوع - با توجه به اين كه هر دو در اصل زبوني و ذلت مشترك اند - اين است كه سجود، چون فروتر از ركوع است، اين آمادگي را به وجود مي آورد كه بنده به مولا نزديك تر گردد.

چهاردهم. اهميت به سجده سبب شده كه جاي نماز را مسجد (جاي سجده) نام نهند، نه جاي ساير اجزاي نماز؛ و مسجد اولا مبدأ سير شبانگاهي قرار گيرد و ثانيا مبدأ معراج.

پانزدهم. سجود اثري دارد كه شرع مقدس آن را اهميت داده و از آن ياد كرده است و ساير احوال نماز را اين گونه ياد نكرده است. خداوند سبحان حضرت آدم عليه السلام را با فرماني كه به فرشتگان داد و آنان را امر به سجده فرمود، گرامي داشت، چنان كه از سجود بر غير خود تهي فرمود.

سجود، چنان كه گذشت در برابر استدلال و استشهاد بر معاد، تمثلي عيني از



[ صفحه 135]



معاد است.

شانزدهم. سجده ي طولاني به شفيع كمك مي كند و نشانه اي از داخل شدن به بهشت است، چنان كه فراواني سجده اثري مهم در فروريزي گناه دارد، و اثر ديگر آن محشور شدن با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است.

هفدهم. آثار سجده ي طولاني و آثار فراواني سجده، در چهره ي مبارك حضرت سجاد عليه السلام مشهود بود.

هيجدهم. خداي سبحان حضرت ابراهيم عليه السلام را براي طولاني كردن سجده و فراواني آن دوست خود گرفت.

نوزدهم. امام صادق عليه السلام سجده هايي طولاني داشت. سجده، پايان بخش و منتها درجه ي بندگي و عبوديت است. شايسته است مؤمن داراي سيمايي با نشانه ي سجده باشد، و ناپسند است كه پيشاني مؤمن از اثر سجده تهي باشد. كساني شيعه هستند كه در چهره هايشان اثر سجده نمايان است.

بيستم. سجده گاه نمازگزار، براي اهل آسمانها مي درخشد و براي سجده كننده نوري قرار داده مي شود كه در پرتو آن در ميان مردم راه مي رود.



[ صفحه 139]




بازگشت