عظمت سجده در روايات


از روايات گواه بر اين كه سجده در دست يازي به فضايلي ويژه چون بهشت، محشور شدن با اهل بيت عصمت و مانند آن نقش دارد، حديثي است كه كليني - قدس سره - از امام صادق عليه السلام نقل مي كند:

- مردي بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي گذشت، ديد حضرت مشغول تعمير برخي از اتاقهاي خود بود، عرض كرد: اي رسول خدا اجازه بده شما را كمك كنم؟ فرمود اختيار با توست. چون از كار دست كشيد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود نيازت چيست و چه مي خواهي؟ عرض كرد بهشت را! پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سر به زير افكند و ساكت شد، سپس فرمود: آري پذيرفتم؛ و چون مرد خواست برود به او فرمود: اي بنده ي خدا «اعنا بطول السجود»؛ به شرطي كه ما را با سجده ي طولاني ياري دهي. [1] اين حديث بر اين مطلب دلالت دارد كه اصل سجود و طولاني شدن آن در رسيدن به نعمت فراوان و فضل ويژه ي خداوند نقش دارد.

- گروهي خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده عرضه داشتند: اي پيامبر خدا بهشت پروردگارت را بر ما تضمين فرما، فرمود: «علي أن تعينوني بطول السجود»؛ [2] به شرط اين كه مرا با طولاني كردن سجده ياري رسانيد.

- شبيه اين، حديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به ربيعة بن كلب است. وي چون از پيامبر درخواست دعاي بهشت كرد، حضرت صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «اعني بكثرة السجود»؛ [3] مرا به فراواني سجده ياري ده.

- نيزمردي خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: اي پيامبر خدا! گناهان من



[ صفحه 128]



زياد و عمل من اندك است، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «أكثر السجود، فانه يحط الذنوب كما تحط الريح ورق الشجر». [4] .

مفاد اين دسته روايات كه تنها برخي از آنها را ذكر كرديم، اين است كه براي اصل سجود، طولاني كردن آن و فراوان سجده كردن، سهم بزرگي در دست يازي به شفاعت جهت آمرزش گناهان و رسيدن به مقام «رضوان»، يعني بهشت با درجات آن است.

معناي سخن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمود: «أعني...»؛ مرا كمك كن آن است كه عبد مي تواند از نماز كمك بگيرد، چنان كه خداي سبحان فرمود: (و استعينوا بالصبر و الصلوة) [5] اين ياري طلبيدن به جهت چند امر است كه از جمله ي آنها رسيدن به شفاعت است و از مهم ترين اجزاي نماز كه از آن ياري مي جويند، سجده است. بنابراين، كسي كه نماز گزارد و سجده اش را طولاني كند براي رسيدن به بهشت، از شفاعت نماز و سجود ياري گرفته چنان كه هر كس سجده اش را طولاني گرداند، با اين عمل براي محشور شدن با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم استعانت جسته است.

- در روايت ديلمي از اميرالمؤمنين عليه السلام مي خوانيم: مردي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: مرا كاري بياموز كه خداوند و آفريده هاي او دوستم بدارند، و خداوند مالم را زياد گرداند، و بدنم سالم باشد، و عمرم طولاني گردد و با تو محشورم فرمايد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: درخواست تو حاوي شش خصلت است كه به شش خصلت نياز دارد: اگر مي خواهي خداوند دوستت بدارد، از او بترس و تقوا پيشه ساز، و اگر مي خواهي آفريده هاي خدا تو را دوست بدارند، به آنان نيكي كن، و آن



[ صفحه 129]



چه را در دست دارند رها كن، و اگر مي خواهي خدا مال تو را فزوني بخشد، زكات مالت را بپرداز، و اگر مي خواهي خداوند تنت را سالم دارد، صدقه زياد بده، و اگر مي خواهي خداوند طول عمرت بخشد، صله ي رحم بجا آور، و اگر مي خواهي خدا با من محشورت فرمايد، در برابر خداوند يكتاي قهار سجده ات را طولاني كن. [6] .

چون طول سجود و زياد نمودن آن را فضيلت ويژه اي، جدا از اصل سجود است، در حديث آمده است كه: ميان دو چشم [پيشاني] حضرت علي بن الحسين، امام سجاد عليهماالسلام از بسياري سجود، نشان سجده اي بود، گويا زانوي گوسفند [7] و مواضع سجود آن حضرت چنان پينه دار بود كه گويي جاهايي از بدن شتر است كه هنگام خوابيدن آنها را بر زمين قرار مي دهد. [8] .

- ابن طاووس درباره ي امام سجاد عليه السلام روايت مي كند كه حضرتش به صحرا رفت، غلام آن حضرت در پي او روان شد و وي را ديد بر سنگي خشن در حال سجده است. اذكار سجده ي حضرت را شمرد، هزار مرتبه اين ذكر بود: «لا اله الا الله حقا حقا، لا اله الا الله تعبدا و رقا، لا اله الا الله ايمانا و تصديقا» سپس سر برداشت. [9] .

- چون براي طول سجود و فراواني آن اثر مهمي است، حضرت ابراهيم عليه السلام فراوان سجده مي كرد و چنين بود كه خداوند او را خليل و دوست خود گرفت، چنان كه امام صادق عليه السلام مي فرمايد. [10] .

- منصور صيقل، درباره طولاني بودن سجود امام صادق عليه السلام گويد: در بازگشت از سفر حج به مدينه گذر كردم، كنار قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده بر او سلام دادم،



[ صفحه 130]



ناگهان متوجه امام صادق عليه السلام شدم كه در حال سجده بود، منتظر نشستم تا حدي كه خسته شدم! با خود گفتم تا ايشان در سجده است، ذكر تسبيح مي گويم. بيش از سيصد و شصت مرتبه ذكر «سبحان ربي العظيم و بحمده، أستغفر الله ربي و أتوب اليه» گفتم تا حضرت سر از سجده برداشت، سپس ايستاد. [11] .

- حفص بن غياث گويد: امام صادق عليه السلام را ديدم كه در ميان بستانهاي كوفه قدم مي زد، به درخت خرمايي رسيد و نزد آن وضو گرفت، به نماز ايستاد و به ركوع و سجده رفت، در سجود او پانصد تسبيح شمردم، سپس به آن درخت تكيه كرد و فراوان دعا نمود، آن گاه فرمود: اي حفص به خدا سوگند اين درخت همان درختي است كه خداوند - عزوجل - به مريم خطاب فرمود: (و هزي اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيا). [12] .

- از اين رو امام صادق عليه السلام مي فرمايد: سجود، نهايت بندگي از ناحيه ي بني آدم به شمار مي رود. [13] سلمان فارسي - قدس سره - نيز گفته است: اگر سجود بر خدا و همنشيني با مردمي نبود كه چنان سخن پاك بر زبان مي رانند كه گويا بوي خوش ميوه از دهان آنان مي تراود، هر آينه من آرزوي مرگ مي كردم. [14] چنان كه خداي سبحان در مدح و ثناي سجده كنندگان مي فرمايد: (سيماهم في وجوههم من أثر السجود)؛ [15] .

علامت مشخصه ي آنان در اثر سجود در چهره هايشان است، زيرا سجده ي طولاني و



[ صفحه 131]



فراوان بر پيشاني انسان اثر مي گذارد و در آن نشانه ي سجده نقش مي بندد.

- در مذمت كساني كه فاقد نشانه ي ايمان و سجود هستند، سخن اميرالمؤمنين عليه السلام رسيده است كه مي فرمايد: «اني لأكره للرجل أن أري جبهته جلحاء، ليس فيها أثر السجود». [16] «جلحاء» پيشاني است كه موي آن از دو طرف سر ريخته باشد، و كسي كه سجده اش را طولاني سازد و يا فراوان سجده كند، موي پيشاني او مي ريزد، يا پيشاني او نشانه مي گيرد، آن گونه كه خداوند در آيه ي پيش گفته وصف فرمود.

- امام سجاد عليه السلام به مردمي كه گمان مي كردند از شيعيان اهل بيت هستند فرمود: «... أين السمة في الوجوه؟ أين أثر العبادة، أين سيماء السجود، انما شيعتنا يعرفون بعبادتهم و شعثهم، قد قرحت منهم الآناف و دثرت الجباه و المساجد» [17] .

جز آنچه گذشت، كه سجده نماد آفرينش انسان از خاك، بازگشتن به خاك و دگرباره سر از خاك برداشتن است، راز همه ي اينها حديث زير است:

- «ان الأرض التي يسجد عليها المؤمن يضي ء نورها الي السماء». [18] معلوم مي شود زمين تيره اي كه سجده كننده چه بسا آن را كم بشمرد، به بركت سجده اي كه درون آن روشنايي است، به آسمان سبزي كه بر او سايه افكنده پرتو افشاني مي كند.



[ صفحه 132]



بنابراين، وقتي سجود نور و روشنايي باشد، سجده كننده از نور بيشتري برخوردار است؛ زيرا بهتر از خوب، خوبي كننده است، چنان كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «فاعل الخير خير منه». [19] زيرا پديد آورنده، نيرومندتر از پديده ي خويش است و كار، ناتوان تر از كارگر است. بنابراين، وقتي سجده، وصف «حال» سجده كننده باشد، سپس اين حالت ملكه ي او شود، و بعد از ملكه شدن بر اثر ترقي، فصل مقوم ذات اصلي او گردد - فصل مقوم، يعني چيزي كه از ذات خارجي و حقيقت عيني او خارج نباشد، نه فصلي كه در عالم مفهوم و اعتبار ماهيت لحاظ مي شود - در اين صورت سجده كننده پرتوافكن مي گردد، يعني داراي نوري مي شود كه به كمك آن در ميان مردم راه مي رود [20] و اين خود براي رازدار بودن سجود كافي است. شايد مقصود آنچه گفته شده: آن كس كه براي شكر سجده مي كند، وجه خدا را مي بيند، [21] منظورش همين نور باشد.

- رواياتي نيز در اين باره وارد شده است كه سجده، مخصوص خداوند است و آنچه فرشتگان براي آدم عليه السلام بجا آوردند و يعقوب عليه السلام و فرزندانش براي يوسف عليه السلام انجام دادند، سجده بر خدا و پرستش و فرمانبرداري از دستور او بود كه از روي محبت نسبت به حضرت آدم عليه السلام و برتري او، و براي احترام و گرامي داشت حضرت يوسف عليه السلام صورت گرفت. [22] .



[ صفحه 133]




پاورقي

[1] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 227، ح 2941 و....

[2] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 227، ح 2941 و....

[3] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 227، ح 2941 و....

[4] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 277، ح 2945؛ فراوان سجده كن، زيرا سجده گناهان را فرومي ريزد، چنان كه باد، برگ درخت را.

[5] سوره ي بقره، آيه ي 45؛ از شكيبايي و نماز ياري بجوييد.

[6] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 232، ح 2965.

[7] «و كان بين عيني علي بن الحسين السجاد عليه السلام سجادة كأنها ركبة عنز»؛ همان.

[8] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 232.

[9] همان، ص 230، ح 2957، 2960، 2961.

[10] همان، ص 230، ح 2957،2960، 2961.

[11] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 235.

[12] همان، ص 228، ح 235. سوره ي مريم، آيه ي 25؛ و تنه درخت خرما را به طرف خود بگير و تكان بده تا بر تو خرماي تازه فروريزد.

[13] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 228، ح 235.

[14] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 228، ح 235.

[15] سوره ي فتح، آيه ي 29.

[16] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 229؛ به راستي خوش ندارم پيشاني موي ريخته مردي را بنگرم كه اثر سجده در آن نباشد.

[17] همان، ص 232، ح 2964؛ كجاست نشانه در چهره ها؟ كجاست اثر عبادت و بندگي؟ كجاست نشانه ي سجود؟ شيعيان ما به دگرگوني حالشان در هنگام عبادت شناخته مي شوند، بيني هاي ايشان از شدت سجده مجروح شده، چهره ها و سجده گاه هايشان دگرگون گشته است.

[18] همان، ص 237، ح 2983؛ نور زميني كه مؤمن بر آن سجده مي كند، به آسمان پرتو مي افكند.

[19] جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 237، ح 3156 و 2983.

[20] اقتباس از آيه (أو من كان ميتا فأحييناه و جعلنا له نورا يمشي به في الناس كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها) (سوره ي انعام، آيه ي 122)؛ آيا كسي كه مرده دل بود و زنده اش گردانيديم، و براي او نوري پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم راه برود، چون كسي است كه گويي گرفتار در تاريكي هاست، و از آن بيرون آمدني نيست؟ (م).

[21] ر. ك: روضة المتقين، ص 388؛ محجة البيضاء، ج 1، ص 348.

[22] ر. ك: روضة المتقين، ص 388؛ محجة البيضاء، ج 1، ص 348.


بازگشت